کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بريق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بريق
معنی
صداکردن (مثل شيپور) , جار زدن , بافرياد گفتن , جلا دادن , پرداخت کردن , صيقل دادن , جلا , صيقل , تلا لوء داشتن , جرقه زدن , چشمک زدن , برق , تلا لو , جرقه , درخشش
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بريق
دیکشنری عربی به فارسی
صداکردن (مثل شيپور) , جار زدن , بافرياد گفتن , جلا دادن , پرداخت کردن , صيقل دادن , جلا , صيقل , تلا لوء داشتن , جرقه زدن , چشمک زدن , برق , تلا لو , جرقه , درخشش
-
واژههای مشابه
-
بریق
لغتنامه دهخدا
بریق . [ ب َ ] (اِ) کشتی دودگله . (یادداشت دهخدا). و رجوع به بریک شود.
-
بریق
لغتنامه دهخدا
بریق . [ ب َ ] (ع مص ) درخشیدن چیزی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بُروق . و رجوع به بروق شود. || (اِ) درخشندگی .(منتهی الارب ). تلألؤ. (اقرب الموارد). درخشندگی و تابش برق که از ابر می جهد. (غیاث ): لها [ لصفائح الطلق ] بصیص و بریق . (ابن ا...
-
بریق
لغتنامه دهخدا
بریق . [ ب ُ رَ ] (اِخ ) ابن عیاض بن خویلد هذلی . شاعری است از عرب . (از منتهی الارب ) (از المعرب جوالیقی ).
-
جستوجو در متن
-
صداکردن (مثل شیپور)
دیکشنری فارسی به عربی
بريق
-
بافریاد گفتن
دیکشنری فارسی به عربی
بريق
-
تلا لوء داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
بريق
-
جار زدن
دیکشنری فارسی به عربی
بريق , حريق
-
جرقه زدن
دیکشنری فارسی به عربی
بريق , شرارة
-
صیقل دادن
دیکشنری فارسی به عربی
بريق , ثقل , لمعان
-
صیقل
دیکشنری فارسی به عربی
بريق , ثقل , صبغ
-
چشمک زدن
دیکشنری فارسی به عربی
بريق , قوقع , مضرب , ومضة
-
جرقه
دیکشنری فارسی به عربی
بريق , رقاقة , شرارة