کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برونچهر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بُروْن
لهجه و گویش گنابادی
borwn در گویش گنابادی یعنی دشت پر خار ، جایی که زیاد خار در آنجا میروید و مستعد رویش خار است ، نام یکی از روستاهای گناباد
-
برون
دیکشنری فارسی به عربی
بدون , خارج
-
بَرُون
لهجه و گویش بختیاری
barun برهها.
-
برون
واژهنامه آزاد
بیرون
-
برون
واژهنامه آزاد
بُروْن:(borwn) در گویش گنابادی یعنی دشت پر خار ، جایی که زیاد خار در آنجا میروید و مستعد رویش خار است. نام یکی از روستاهای گناباد
-
چهر بر چهر نهادن
لغتنامه دهخدا
چهر بر چهر نهادن . [ چ ِ ب َ چ ِ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) رخساره به رخساره نهادن . صورت روی صورت نهادن : بشد چهر بر چهر خسرو نهادگذشته سخن ها همه کرد یاد.فردوسی .
-
external-external trip
سفر برون ـ برون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سفری که هر دو سر آن، یعنی مبدأ و مقصد، خارج از محدودۀ مشخص باشد متـ . سفر دوسربرون
-
کوه چهر
لغتنامه دهخدا
کوه چهر. [ چ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ریز که در بخش خورموج شهرستان بوشهر واقع است و 240 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
گرفته چهر
لغتنامه دهخدا
گرفته چهر. [ گ ِ رِ ت َ / ت ِ چ ِ ] (ص مرکب ) رنجیده خاطر. مکدر. محزون . اندوهناک .
-
ایرانچهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: irān čehr) (ایران + چهر = چهره) ، دارای اصل و نژاد ایرانی از نژاد آریایی و ایرانی.
-
روشنچهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: ro(w)šan čehr) (روشن + چهر = چهره) ، دارای چهرهی تابناک .
-
بستانچهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: bostān čehr) (بُستان = بوستان + چهر = چهره و روی) ، کسی که چهره و روی او مانند باغ و گلزار زیباست ؛ (به مجاز) زیباروی .
-
پریچهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: pari čehr) فرشته رو ، زیبا مثل پری ؛ (به مجاز) زیبارو (ی).
-
تابانچهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: čehr tābān) روشن رخ ، روشن چهره ؛ (به مجاز) زیبا رو .
-
چمنچهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: čaman čehr) خوش سیما ، زیبا ؛ (به مجاز) زن گندمگون و سبزه را گویند .