کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برونزیوهای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ex vivo
برونزیوهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ویژگی آزمایشهایی که در خارج از بدن موجود زنده و در محیطی مصنوعی و تا حدود زیادی مشابه شرایط طبیعی بدن انجام میشود متـ . برونزیوه
-
واژههای مشابه
-
برونزیوه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← برونزیوهای
-
زیوه
لغتنامه دهخدا
زیوه . [ زی وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان ایل تیمور است که در بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد واقع است و 180 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
زیوه
لغتنامه دهخدا
زیوه . [ زی وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان پیران است که در بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد واقع است و 250 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
زیوه
لغتنامه دهخدا
زیوه . [ زی وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان چهاراویماق است که در بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع است و 344 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
زیوه
لغتنامه دهخدا
زیوه . [ زی وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان سکمن آباد است که در بخش حومه ٔ شهرستان خوی واقع است و 751 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
زیوه
لغتنامه دهخدا
زیوه . [ زی وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان فارسینج است که در بخش اسدآباد شهرستان همدان واقع است و 273 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
زیوه
لغتنامه دهخدا
زیوه . [ زی وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان کلخوران است که در بخش مرکزی شهرستان اردبیل واقع است و 158 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
زیوه
لغتنامه دهخدا
زیوه . [ زی وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان ملکاری است که در بخش سردشت شهرستان مهاباد واقع است و 221 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
درونزیوهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی، علوم سلامت] ← درونتنی
-
in vivo 2
درونزیوهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ویژگی آزمایشهایی که در درون بدن موجود زنده انجام میشود متـ . درزیوه
-
برون
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیرون، خارج ≠ درون ۲. ظاهر، برونه ≠ باطن، درونه ۳. مستثنا
-
برون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ بیرون، مقابلِ درون] borun = بیرون
-
برون
فرهنگ فارسی معین
( ~.) ( اِ.) بیرون ، خارج .