کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بروناُست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بُروْن
لهجه و گویش گنابادی
borwn در گویش گنابادی یعنی دشت پر خار ، جایی که زیاد خار در آنجا میروید و مستعد رویش خار است ، نام یکی از روستاهای گناباد
-
برون
دیکشنری فارسی به عربی
بدون , خارج
-
بَرُون
لهجه و گویش بختیاری
barun برهها.
-
برون
واژهنامه آزاد
بیرون
-
برون
واژهنامه آزاد
بُروْن:(borwn) در گویش گنابادی یعنی دشت پر خار ، جایی که زیاد خار در آنجا میروید و مستعد رویش خار است. نام یکی از روستاهای گناباد
-
external-external trip
سفر برون ـ برون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سفری که هر دو سر آن، یعنی مبدأ و مقصد، خارج از محدودۀ مشخص باشد متـ . سفر دوسربرون
-
تماسهایی درجریان است (برقرار است)
دیکشنری فارسی به عربی
اِتّصالاتٌ تَجري (سارية، جاريةٌ)
-
ضروری است
فرهنگ واژههای سره
نیازین است
-
کافی است
فرهنگ واژههای سره
بس است
-
لازم است
فرهنگ واژههای سره
می بایست، نیاز است
-
مدتی است
فرهنگ واژههای سره
چندی است
-
میسر است
فرهنگ واژههای سره
شدنی است
-
endosteum
دروناُست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] غشایی که حفرههای میانی استخوان را میپوشاند
-
است آنگلی
لغتنامه دهخدا
است آنگلی . [ اِ ] (اِخ ) یکی ازممالک سبعه ٔ انگلوساکسن که بسال 571 م . تشکیل شد.
-
است اپلاست
لغتنامه دهخدا
است اپلاست . [ اُ ت ِ اُ ] (فرانسوی ، اِ) اُسْت ِاُپلاست ها. بعضی مصنفین آنها را سلول عظمی نامیده اند. جزء مشخص استخوانند که هر جا استخوانی هست به این مجاری شناخته میشود. در بین طبقات و در مراکز عظام چه در ماده ٔ اسفنجی بسیار رخو و چه در ماده ٔ متکاث...