کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بروج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بروص
لغتنامه دهخدا
بروص . [ ب َرْ وَ ] (اِخ ) بروج ، که شهری است از هند. (از معجم البلدان ). رجوع به بروج شود.
-
ذات البروج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی (= دارای برجها)] [قدیمی] zātolboruj فلک هشتم که بروج دوازدهگانه (از حمل تا حوت) را در آن فرض کردهاند و آفتاب در هر ماه از ماههای خورشیدی در یکی از این بروج جا دارد؛ سماء ذاتالروج؛ کرسی.
-
خلاف توالی
لغتنامه دهخدا
خلاف توالی . [ خ ِ ف ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خلاف توالی بروج ، عکس توالی بروج . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به توالی بروج درین لغت نامه شود.
-
جتم
لغتنامه دهخدا
جتم . [ ج َ ] (اِخ ) نام غیرمستعمل یکی از بروج است . رجوع به تحقیق ماللهند ص 108 شود.
-
کلس
لغتنامه دهخدا
کلس . [ ک َ ل َ ] (اِ) در هندی قبه را گویند که بر گنبد عماری و بروج و مساجد و کنگره های عمارات نصب کنند. (غیاث ).
-
نیم بهر
لغتنامه دهخدا
نیم بهر. [ ب َ ] (اِ مرکب ) یکی از قسمت های بروج نظیر هفت بهر و دوازده بهر در نجوم . (از مقدمه ٔ التفهیم ). نیز رجوع به نیم بهره شود.
-
جدی
فرهنگ فارسی معین
(جَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - بزغاله ، برج دهم از بروج دوازده گانه . 2 - هزارة برانگیخته شدن زرتشت .
-
لیی
لغتنامه دهخدا
لیی . (اِ) نام برج پنجم از بروج دوازده گانه به لغت غیرمعهود هندیان ،و نام معهود آن سِنگ است . (ماللهند بیرونی ص 108).
-
میش
لغتنامه دهخدا
میش . (اِخ ) برج اول از بروج دوازده گانه که برج حمل باشد. (ناظم الاطباء). برج بره .
-
زایجه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] zāyje لوحهای مدور یا مربع که مواضع سیارات و بروج دوازدهگانه در آن نقش بوده و منجم با نگاه کردن در آن احکام نجومی یا طالع مولود را معین میکرده.
-
ذات البروج
لغتنامه دهخدا
ذات البروج . [ تُل ْ ب ُ ] (اِخ ) یا سماء ذات البروج ، فلک هشتم است که بروج دوازده گانه را قدما در آن توهم کرده اند و آفتاب در هر ماهی از ماههای شمسی در یکی از این بروج جای دارد و بروج دوازده گانه اینها است : حمل ، ثور، جوزا، سرطان ، اسد، سنبله ، میز...
-
مشیدة
لغتنامه دهخدا
مشیدة. [ م ُ ش َی ْ ی َ دَ ] (ع ص ) استوار بلندبرآورده . (ترجمان القرآن ص 88). مؤنث مشید: بروج مشیدة. (از منتهی الارب ) (از محیطالمحیط). افراخته . مرتفع. استوار و محکم . قوله تعالی : فی بروج مشیدة . (ناظم الاطباء).
-
مُّشَيَّدَةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
مرتفع و استوارشده (بروج مشيدة یعنی برجهاي سخت بنيان . مشيدة از تشييد به معني رفع و بلندي است که اصل آن از " شيد " که به معني گچ است ،ميباشد چون به وسيله گچ بناها مرتفع و زينت داده ميشوند. بروج مشيدة معنايش بناهاي محکم و بلندي است که در چهار کنج ...
-
ثور
فرهنگ فارسی معین
(ثُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - گاو نر. 2 - نام یکی از صورت های فلکی و دومین برج از بروج دوازده گانه که خورشید در حرکت ظاهری خود در اردیبهشت ماه در این برج دیده می شود.
-
حوت
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) 1 - ماهی . ج . احوات . 2 - یکی از صورت های فلکی که دوازدهمین بُرج از بروج دوازده گانة منطقة البروج می باشد. در اسفندماه خورشید در این برج دیده می شود.