کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بروجن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بروجن
لغتنامه دهخدا
بروجن . [ ب ُ ج ِ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز بخش بروجن شهرستان شهرکرد است . این قصبه در جلگه ای که از اطراف به کوههای مرتفع محاطاست واقع شده و آب مشروب و زراعتی آن از چشمه و قنات تأمین میشود. سکنه ٔ آن 9383 تن است . محصول آنجا غلات و حبوب می باشد. (از فره...
-
بروجن
لغتنامه دهخدا
بروجن . [ ب ُ ج ِ] (اِخ ) یکی از بخش های چهارگانه ٔ شهرستان شهرکرد است . حدود آن عبارتست از: از شمال به بخش حومه ٔ شهرکردو دهستان آیدغمش ، از جنوب به دهستان خانمیرزا، از مشرق به بخش سمیرم بالا و دهستان سمیرم پائین شهرستان شهرضا، از مغرب به دهستان پشت...
-
جستوجو در متن
-
دره گرم
لغتنامه دهخدا
دره گرم . [ دَرْ رَ گ َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کیار بخش بروجن شهرستان شهرکرد. واقع در 44هزارگزی شمال باختری بروجن و 4هزارگزی راه شلمزار به بروجن . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
دستگرد
لغتنامه دهخدا
دستگرد. [ دَ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گندمان بروجن شهرستان شهرکرد. واقع در 32هزارگزی باختر بروجن و 4هزارگزی راه شلمزار به بروجن با 644 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن فرعی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
-
ایدر
واژهنامه آزاد
یکی از طایفه های بزرگ ایل قشقایی در بروجن
-
ایدر
واژهنامه آزاد
یکی از طایفه های ایل بزرگ قشقایی ساکن در بروجن
-
اشنار
واژهنامه آزاد
(بختیاری؛ بروجن) راه آب ورودی به خانه ها از طریق جوی آب.
-
جعفرآباد
لغتنامه دهخدا
جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کیار بخش بروجن شهرستان شهرکرد در 36هزارگزی باختر بروجن و سه هزارگزی راه شلمزار به شهرکرد و بروجن . جلگه و معتدل است و سکنه ٔ آن 267 تن شیعی مذهب و فارسی زبانند.آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات و حبوب...
-
دستگرد
لغتنامه دهخدا
دستگرد. [ دَ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کیار بخش بروجن شهرستان شهرکرد واقع در 43هزارگزی باختر بروجن و سر راه شهرکرد به بروجن با 1505 تن سکنه . آب آن از رودخانه و قنات و چشمه و راه آن ماشین رو است . دبستان و زیارتگاه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایرا...
-
چرمهینه
لغتنامه دهخدا
چرمهینه . [ چ َ م َ ن ِ ] (اِخ )دهی کوچک از دهستان گندنان بخش بروجن شهرستان شهرکرد که در 19هزارگزی جنوب باختر بروجن و 2هزارگزی راه شلمزار به بروجن واقع است . کوهستانی و معتدل است و 87 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
ده نو
لغتنامه دهخدا
ده نو. [ دِه ْ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کیار بخش بروجن شهرستان شهرکرد. واقع در40هزارگزی شمال باختری بروجن . دارای 807 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ محلی . راه آن فرعی . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
مورچگان
لغتنامه دهخدا
مورچگان . [ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گندمان بخش بروجن شهرستان شهرکرد واقع در 22 هزارگزی باختر بروجن با 467 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
-
موسی آباد
لغتنامه دهخدا
موسی آباد. [ سا ] (اِخ ) دهی است از دهستان کیار بخش بروجن شهرستان شهرکرد واقع در 24 هزارگزی خاور بروجن با 136 تن سکنه . آب آن از چشمه و قنات و راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
-
همایی
لغتنامه دهخدا
همایی . [ هَُ ] (اِخ )ده کوچکی است از بخش بروجن شهرستان شهرکرد که دارای 29 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).