کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بروج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بروج
/boruj/
معنی
۱. (نجوم) = برج
۲. هشتادوپنجمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۲۲ آیه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. ابراج
۲. برجها، دژها، قلعهها
۳. ماهها
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بروج
واژگان مترادف و متضاد
۱. ابراج ۲. برجها، دژها، قلعهها ۳. ماهها
-
بروج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ بُرْج] [قدیمی] boruj ۱. (نجوم) = برج۲. هشتادوپنجمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۲۲ آیه.
-
بروج
لغتنامه دهخدا
بروج . [ ب َرْ وَ ] (اِخ ) شهری در گجرات . (ناظم الاطباء). از مشهورترین شهرهای بحری هند است که از آنجا نیل و لک می آورند. (از مراصدالاطلاع ).
-
بروج
لغتنامه دهخدا
بروج . [ ب ُ ] (اِخ ) (سوره ٔ...) نام سوره ٔ هشتادوپنجم از قرآن کریم است و آن مکیه می باشد و بیست ودو آیت دارد، پس از سوره ٔ انشقاق و پیش از سوره ٔ طارق واقع است و با آیه ٔ «والسماء ذات البروج » آغاز میشود.
-
بروج
لغتنامه دهخدا
بروج . [ ب ُ ] (ع اِ) ج ِبُرج . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). برجها. || کوشکها و قلعه ها. (از آنندراج ). رجوع به برج شود : أینما تکونوا یدرککم الموت و لو کنتم فی بروج مشیدة. (قرآن 4 / 78)؛ هر جا باشید مرگ شمارا درمی یابد اگرچه در برجهای سخت و استوا...
-
بروج
دیکشنری عربی به فارسی
زودياک , منطقه البروج , دايره البروج
-
واژههای مشابه
-
بُرُوجٍ
فرهنگ واژگان قرآن
برجها -بناهاي استوار وريشه دار-صورتهاي فلکي (کلمه بروج جمع بُرج و برج به معناي آن بنائي است که در چهار گوشه ی قلعهها بنا ميکنند و بنيان آن را محکم ميکنند تا بتوانند در آن برجها دشمن را دفع کنند و اصل معناي اين کلمه ظهور است چون برج هم از راه دور ظا...
-
صور بروج
لغتنامه دهخدا
صور بروج . [ ص ُ وَ رِ ب ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به صور فلکی شود.
-
توالی بروج
لغتنامه دهخدا
توالی بروج . [ ت َ ی ِ ب ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) توالی البروج . در اصطلاح نجومی توالی از حمل به ثور تا به حوت است . و خلاف توالی از حوت تا به ثوراست . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). بیرونی آرد: هرگاه از برجی گیری سوی آن برج که به پهلوی اوست ... مثلا...
-
شاه مثلث بروج
لغتنامه دهخدا
شاه مثلث بروج . [ هَِ م ُث َل ْ ل َ ب ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از خورشید تابان است و شاه مثلثی نیز گویند. (برهان قاطع).
-
واژههای همآوا
-
بُرُوجٍ
فرهنگ واژگان قرآن
برجها -بناهاي استوار وريشه دار-صورتهاي فلکي (کلمه بروج جمع بُرج و برج به معناي آن بنائي است که در چهار گوشه ی قلعهها بنا ميکنند و بنيان آن را محکم ميکنند تا بتوانند در آن برجها دشمن را دفع کنند و اصل معناي اين کلمه ظهور است چون برج هم از راه دور ظا...
-
جستوجو در متن
-
منطقه البروج
دیکشنری فارسی به عربی
بروج , بروجي