کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برواز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برواز
لغتنامه دهخدا
برواز. [ ب َرْ ] (اِ) جای قرار و آرام . (برهان ) (آنندراج ). جای آرام که از چوب برای کبوتر راست کنند. (از شرفنامه ٔ منیری ). || نشیمن باز و شاهین و امثال آن . (برهان ) (آنندراج ). رجوع به پرواز و پدواز و پتواز و آده شود.
-
برواز
لغتنامه دهخدا
برواز. [ ب ِرْ ] (معرب ، اِ) معرب از فارسی است به معنی اطار و چارچوب عکس و قاب . (از نشوءاللغة ص 94). «دزی » آنرا بَرواز ضبط کرده و فارسی آنرا پرواز دانسته و جمع آنرا براویز آورده است ، بَرواس را نیز بهمین معنی دانسته است . رجوع به ذیل قوامیس عرب تأ...
-
جستوجو در متن
-
برواس
لغتنامه دهخدا
برواس . [ ب َرْ ] (معرب ، اِ) بَرواز. (از ذیل قوامیس عرب ، دزی ). رجوع به برواز شود.
-
بتواز
لغتنامه دهخدا
بتواز. [ ب َ ] (اِ) بدواز. آرامگاه و نشیمن باز و شاهین و امثال آن را گویند. (برهان قاطع). پتواز. بدواز. برواز. پتوازه . پدواز. نشیمن کبوتر و باز که دو چوب ستون کرده و چوبی روی آن گذارند. نشیمن کبوتر و باز که دو چوب بر زمین فروبرند و چوبی بر زبر آن نه...