کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برهوده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برهوده
لغتنامه دهخدا
برهوده . [ ب َ دَ / دِ ] (ن مف / نف ) رنگ بگردانیده و نزدیک به سوختگی رسیده از حرارت آتش . پرهوده . رجوع به برهودن و پرهودن و پرهوده شود.
-
جستوجو در متن
-
کان لم یکن
واژهنامه آزاد
هیچ انگاشته، بیهده انگاریده، تبه انگاشته، تباه انگاشته، برهوده انگاشته.
-
بیهوده
لغتنامه دهخدا
بیهوده . [ ب َ / ب ِ دَ / دِ ] (ن مف / نف ) (از مصدر بیهودن ) جامه ای را گویند که نزدیک بسوختن رسیده باشد. (آنندراج ) (برهان ). جامه ٔ نیم سوخته که بهیچ کار نیاید. برهوده . (شرفنامه ٔ منیری ). رجوع به بیهده و برهوده شود.