کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برهمند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
برهمند
/be(a)rahmand/
معنی
= برهمن
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
برهمند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سنسکریت] [قدیمی] be(a)rahmand = برهمن
-
برهمند
لغتنامه دهخدا
برهمند. [ ب َ رَ م َ ] (ص ، اِ) به معنی برهمن است که پیر و مرشد و حکیم و دانشمند و اصیل و نجیب هنود باشد. (برهان ). مزیدعلیه برهمن . (آنندراج ). دانشمند هندوان . (اوبهی ). رجوع به برهمن شود.
-
جستوجو در متن
-
برهمن
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیشوای دینیبرهمایی، برهمند ۲. برهمایی
-
برهمن
فرهنگ فارسی معین
(بَ رَ مَ) [ سنس . ] (ص . اِ.) = برهمند: 1 - عضو بالاترین طبقه در دین هندو. 2 - روحانی دین هندو.
-
برهمندی
لغتنامه دهخدا
برهمندی . [ ب َ رَ م َ / ب َ هََ م َ ] (حامص ) برهمند بودن : برهمندی را بدل در جای کن گر همی زایزد بترسی چون شمند.ناصرخسرو.
-
شمند
لغتنامه دهخدا
شمند. [ ش َ م َ ] (ص ) بیهوش . (برهان ) (آنندراج ). ممکن است صورتی از شمنده یا شمیده باشد. رجوع به مصدر شمیدن شود. || (اِ) بیهوشی . (برهان ) (فرهنگ اوبهی ). || بهبود. (از برهان ) (آنندراج ). || شمن . این کلمه را به معنی ترسناک و افغان و نوحه کننده نو...