کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برهان کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
برهان الدین
لغتنامه دهخدا
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) دهی است از بخش روانسر شهرستان سنندج . سکنه ٔ آن 181 تن است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و برنج و پنبه است . (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 5).
-
برهان الدین
لغتنامه دهخدا
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب ابراهیم بن احمد رقی حنبلی است . (یادداشت دهخدا). رجوع به ابراهیم (ابن احمد...) شود.
-
برهان الدین
لغتنامه دهخدا
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب ابراهیم بن محمد مالکی قیسی ، از نحویان بزرگ . رجوع به قیسی (ابراهیم ...) شود.
-
برهان الدین
لغتنامه دهخدا
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب ابوالصفابن ابی الوفاء شافعی . رجوع به ابوالصفا شود.
-
برهان الدین
لغتنامه دهخدا
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب ابوعلی حسن نیکبخت است . رجوع به حسن نیکبخت شود.
-
برهان الدین
لغتنامه دهخدا
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب احمد ارزنجانی . رجوع به احمد ارزنجانی شود.
-
برهان الدین
لغتنامه دهخدا
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب احمدبن عبداﷲ سیواسی . رجوع به احمد (ابن عبداﷲ...) شود.
-
برهان الدین
لغتنامه دهخدا
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب خواجه ابونصر فتح اﷲ، وزیر و قاضی معروف فارس در عهد امیر مبارزالدین محمد است . وی ظاهراً در حق خواجه حافظ عنایت و توجه تمام داشته است و حافظ او را در بعضی غزلهای خود به نیکی یاد کرده و او را «برهان دین و دولت »...
-
برهان الدین
لغتنامه دهخدا
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب خواجه عبدالحمید کرمانی ، وزیر سلطان ابوسعید. وی در علم حساب و استیفاء سرآمد وزرای عراق عرب بود و سلطان ابوسعید در اواخر عمر خود او را منصب وزارت داد. رجوع به دستورالوزراء خواندمیر ص 377 شود.
-
برهان الدین
لغتنامه دهخدا
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب عبدالعزیز حسام الدین عمر، از رؤسا و بزرگان خاندان آل برهان در ماوراءالنهر. محمدبن زُفَربن عمر تاریخ بخارای نرشخی را در سال 574 هَ . ق . بنام او تهذیب و تلخیص نموده است . برهان الدین مانند برادرش لقب «صدر جهان...
-
برهان الدین
لغتنامه دهخدا
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب عبدالعزیزبن مازه ، نخستین کس از آل برهان که به ریاست و دانشمندی اشتهار یافت . رجوع به آل برهان شود.
-
برهان الدین
لغتنامه دهخدا
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب علی بن ابی بکربن محمدبن عبدالجلیل مرغینانی ، از فقهای قرن ششم هجری . رجوع به علی مرغینانی شود.
-
برهان الدین
لغتنامه دهخدا
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب محمدبن احمد، از رؤسا و صدور معروف خاندان آل برهان در ماوراءالنهر، پسر تاج الاسلام و ملقب به صدر جهان . در بخارا علاوه بر ریاست مذهبی ، حکومت و ریاست ظاهری نیز با او بود و حشمت و نفوذ تمام داشت . بسال 614 هَ ....
-
برهان الدین
لغتنامه دهخدا
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب نصربن ابی الفرج حصری محدث است . رجوع به نصر (ابن ...) شود.
-
برهان الدین
لغتنامه دهخدا
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (ع اِ مرکب ) برهان دین . دلیل دین . حجت دین . و آنرا لقب اشخاص قرار میدهند.