کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برنگ کابلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
برنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹ورنج، گرنج، برنگ› (زیستشناسی) berenj ۱. دانهای سفیدرنگ، از خانوادۀ غلات، و سرشار از نشاسته که بهصورت پخته خورده میشود.۲. گیاه یکسالۀ این دانه با برگهای باریک که در نواحی مرطوب میروید.〈 برنج چمپا: نوعی برنج نامرغوب با نشاستۀ زیاد.&...
-
گوزمغز
لغتنامه دهخدا
گوزمغز. [ گ َ / گُو م َ ] (اِ مرکب ) مغز گردو. مغز گردکان . جوزمغز : بگیرند مغز پنبه دانه و گوزمغز تیزگشته ...(ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). بگیرند بِرِنگ کابلی مقشر و خرمای دانه بیرون کرده از هر یکی ده درم ، گوزمغز ده درم . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). تفشیله ، گ...
-
اطریفل دیدان
لغتنامه دهخدا
اطریفل دیدان . [ اِ ف َ / ف ِ / ف ُ ل ِ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مستعمل از جهت کرمهای بزرگ و خرد، بغایت مفید بود. صنعت آن : برنگ کابلی مقشر ده درم و حب النیل و تربد سفید مجوف خراشیده و بروغن بادام چرب کرده و قسط تلخ از هر یکی پنج درم و قنبید وترمس و...
-
حب القرع
لغتنامه دهخدا
حب القرع . [ ح َب ْ بُل ْ ق َ ] (ع اِ مرکب ) کرم کدو. کدودانه . نوعی کرم انگل که در لوله ٔ هاضمه ٔ ذوات الفقار یافته شود. شکل این کرم مائل به پهنی و بندبند است و درازای آن تا چندین گز رسد. و مرحله ٔ اول زندگانی او در گوشت خوک بود. و شیخ در قانون گوید...
-
راوند
لغتنامه دهخدا
راوند. [ وَ ] (اِ) ریسمانی که خوشه های انگور بر آن آویزند و جامه و فوطه و ازار و لنگی و مانند آن بر بالای وی اندازند. (ناظم الاطباء) (برهان ) (از آنندراج ) (انجمن آرا). || ریوند . (ناظم الاطباء). لغتی است در ریوند چینی در تداول عامه . (منتهی الارب )....
-
درفش
لغتنامه دهخدا
درفش . [ دِ رَ ] (اِ) فوطه ای که در روز جنگ بر بالای دستار و خود پیچند، که به ترکی دولغه گویند. (از برهان ). درفش در اصل پارچه ای بوده از قماش سه گوشه که به زر منقش کرده بر سر علم و کلاه خود می بسته اند و به ترکی بیرق گویند و آن پارچه همیشه از باد در...
-
چند
لغتنامه دهخدا
چند. [ چ َ ] (عدد مبهم ، ق مقدار) مقدار غیرمعین باشد. همچو «اند» که آنهم مقداری است کمتر از ده و غیرمعین . (برهان ). عدد غیرمعین . (رشیدی ). مقدار غیرمعین باشد. همچو «اند» که آنهم مقداری است کمتر از ده . (انجمن آرا) (آنندراج ). عدد مجهول از سه تا نه ...
-
تیغ
لغتنامه دهخدا
تیغ. (اِ) کارد تیز باشد و شمشیر. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 231). شمشیر. (برهان ) (اوبهی ) (فرهنگ فارسی معین ) (انجمن آرا). شمشیر و سیف و کارد و چاقو. (ناظم الاطباء). هر آلت که تیزی دارد بریدن و شکافتن را چون کاردو شمشیر و امثال آن . (از یادداشتهای مرحو...