کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برنو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
برنو
/barnu/
معنی
= پرنون
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
برنو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] barnu = پرنون
-
برنو
لغتنامه دهخدا
برنو. [ ب َ ] (اِ) دیبای تنک و حریر نازک . (برهان ) (آنندراج ). پرنو. برنون . و رجوع به برنون شود.
-
برنو
لغتنامه دهخدا
برنو. [ ب ِ ن ُ ](اِخ ) نام شهری است که کرسی موراوی از کشور چکسلواکی است . این شهر مرکز مهم صنعتی از قبیل نساجی و ماشین سازی و اسلحه سازی است و دارای 133637 تن جمعیت است . این شهر در جنگ بین الملل دوم آسیب فراوانی دید. (از دایرة المعارف فارسی ).- تفن...
-
جستوجو در متن
-
Brno
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برنو
-
برنون
لغتنامه دهخدا
برنون . [ ب َ ] (اِ) دیبای تنک و حریر نازک . (از برهان ) (از آنندراج ). برنو. پرنو. پرنون . و رجوع به برنو و پرنون شود : از پی طفلان آب وگل صبا فراش واربالش از بغدادی و بستر ز برنون ساخته .فلکی .
-
چکسلواکی
لغتنامه دهخدا
چکسلواکی . [ چ ِ ک ُ ل ُ ] (اِخ ) از کشورهای کوهستانی اروپای مرکزی واقع بین آلمان و لهستان و اتریش و مجارستان و روسیه که دارای 128000 هزارگز مربع مساحت و 12 ملیون و 500 هزار تن جمعیت است . این کشور حکومت جمهوری دارد. و پایتخت آن پراها(پراگ ) است و شه...