کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برنده بازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برنده بازی
دیکشنری فارسی به عربی
فائز
-
واژههای مشابه
-
incisal edge, incisal margin, incisal surface, margo incisal, shearing edge
لبۀ بُرنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] بخشی از تاج دندانهای قدامی که عمل بریدن را انجام میدهد
-
بُرندۀ کناری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ← پیشِ کناری
-
بُرندۀ مرکزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ← پیشِ مرکزی
-
دندان بُرنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ← دندان پیش
-
دل برنده
لغتنامه دهخدا
دل برنده . [ دِ ب َ رَ دَ / دِ ] (نف مرکب ) برنده ٔ دل . زیبارویی که دل از آدمی برباید. دلبر : ای دل برنده هرچه توانی همی کنی میدان فراخ یافته ای گوی زن هلا.مسعود رازی .
-
مژده برنده
لغتنامه دهخدا
مژده برنده . [ م ُ دَ / دِ ب َ رَ دَ / دِ ] (نف مرکب ) مژده بر. که خبر خوش میبرد. که حامل پیام خوش است . رجوع به مژده بر شود.
-
پی برنده
لغتنامه دهخدا
پی برنده . [ پ َ / پ ِ ب َرَ دَ / دِ ] (نف مرکب ) آنکه پی برد. آنکه دریابد. که مطلع شود. که آگاهی یابد. ملتقص . (منتهی الارب ).
-
پی برنده
دیکشنری فارسی به عربی
ارشادي
-
چیز برنده
دیکشنری فارسی به عربی
مقص
-
بالا برنده
دیکشنری فارسی به عربی
مصعد
-
رشک برنده
واژهنامه آزاد
کسی که به دارایی، زیبایی، خوشی یا... که از آن دیگری باشد، غبطه می خورد و دوست دارد جای او باشد. گاهی به معنی حسود هم به کار می رود.
-
سود برنده
واژهنامه آزاد
نافع.
-
گودی بُرندهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ← گودی پیشی