کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برنجار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
برنجار
/berenjār/
معنی
= برنجزار
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
برنجار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ برنجزار] [قدیمی] berenjār = برنجزار
-
برنجار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) ( اِ.) نک برنجزار.
-
برنجار
لغتنامه دهخدا
برنجار. [ ب ِ رِ ] (اِ مرکب )مخفف برنج زار است که شالی زار باشد. (برهان ) (آنندراج ) (از هفت قلزم ). رجوع به برنج زار و شالی زار شود.
-
جستوجو در متن
-
برنجزار، برنجزار
واژگان مترادف و متضاد
برنجار، شالیزار، برنجستان
-
برنج زار
لغتنامه دهخدا
برنج زار. [ ب ِ رِ ] (اِ مرکب ) جایی که برنج میروید. مزرعه ٔ برنج . آنجا که برنج کارند. شالی زار. برنجار. برنجستان : بحکم آنکه برنج زار است آب آن وخیم باشد و ناگوار. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 142).