کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برمکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
برمکی
/barmaki/
معنی
نوعی عطر مرکب؛ مثلث.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
برمکی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی) barmaki نوعی عطر مرکب؛ مثلث.
-
برمکی
لغتنامه دهخدا
برمکی . [ ب َ م َ ] (ص نسبی ) منسوب به برمک ، که نام پدر خالد و جد ابوعلی یحیی و دو پسرش فضل و جعفر است . (از الانساب سمعانی ). واحد برامکة که قومی اند موصوف به جود و کرم . (از اقرب الموارد). کسانی که از نسل برمک باشند. منسوب به طایفه ٔ برمک . ج ، بَ...
-
برمکی
لغتنامه دهخدا
برمکی . [ ب َ م َ ] (ص نسبی ) منسوب به برمک که نام جایگاهی است . (از الانساب سمعانی ).
-
واژههای مشابه
-
علی برمکی
لغتنامه دهخدا
علی برمکی . [ ع َ ی ِ ب َ م َ ] (اِخ ) ابن اسحاق برمکی . جابربن حیان خراسانی کتابی در صناعت دارد که به نام وی کرده است . (از الفهرست ابن الندیم ص 501).
-
جعفر برمکی
لغتنامه دهخدا
جعفر برمکی . [ ج َ ف َ رِ ب َ م َ ] (اِخ )رجوع به جعفربن یحیی ... و آل برمک و برامکه شود.
-
جحظه ٔ برمکی
لغتنامه دهخدا
جحظه ٔ برمکی . [ ج َ ظَ ی ِ ب َ م َ ](اِخ ) احمدبن جعفربن موسی بن یحیی بن خالدبن برمک ، مکنی به ابوالحسن . شاعری است . رجوع به احمدبن جعفربن موسی بن یحیی بن خالد شود.
-
عمر برمکی
لغتنامه دهخدا
عمر برمکی . [ ع ُ م َ رِ ب َ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن ابراهیم بن اسماعیل برمکی ، مکنی به ابوحفص . فقیه و محدث قرن چهارم هجری بود و در جمادی الاولای سال 387 یا 389 هَ .ق . درگذشت . و در مقبره ٔ امام احمدبن حنبل دفن شد. او راست : 1- شرح بعض مسائل الکوسج...
-
عمران برمکی
لغتنامه دهخدا
عمران برمکی . [ ع ِ ن ِ ب َ م َ ] (اِخ ) ابن موسی بن یحیی بن خالد برمکی . وی از برامکه بود و پدرش او را به جانشینی خود بر حکومت سند قرار داد و او در سال 221 هَ .ق . پس از درگذشت پدرش حکومت آنجا را به دست گرفت و المعتصم باﷲ عباسی فرمان ولایت را برای و...
-
فضل برمکی
لغتنامه دهخدا
فضل برمکی . [ ف َ ل ِ ب َ م َ ] (اِخ ) رجوع به فضل بن یحیی برمکی شود.
-
ابوحفص برمکی
لغتنامه دهخدا
ابوحفص برمکی . [ اَ ح َ ص ِ ب َ م َ ] (اِخ ) او راست : کتاب حکم الوالدین فی مال ولدهما. و کتاب الصیام . (کشف الظنون ).
-
جستوجو در متن
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن اسحاق برمکی . رجوع به علی برمکی شود.
-
عمر
لغتنامه دهخدا
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن ابراهیم برمکی . رجوع به عمر برمکی شود.
-
عمران
لغتنامه دهخدا
عمران . [ ع ِ ] (اِخ ) ابن موسی بن یحیی بن خالد برمکی . از برامکه و امیر سند. رجوع به عمران برمکی شود.