کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برق و زرق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برق و زرق
لغتنامه دهخدا
برق و زرق . [ ب َ ق ُ زَ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) درخشش و تابندگی . تلألؤ. روشنی و ساختگی . (غیاث ). زرق و برق .
-
برق و زرق
فرهنگ گنجواژه
درخشش.
-
واژههای مشابه
-
بَرْقٌ
فرهنگ واژگان قرآن
درخشش -برق
-
برق برق زدن
لغتنامه دهخدا
برق برق زدن . [ ب َ ب َ زَ دَ ] (مص مرکب ) درخشیدن .سخت صیقلی بودن . سخت براق بودن . رجوع به برق شود.
-
generator 2
مولد برق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] وسیلهای که براثر القای الکترومغناطیسی انرژی مکانیکی را به انرژی الکتریکی تبدیل کند متـ . مولد، ژنراتور
-
برق زدن
واژگان مترادف و متضاد
درخشیدن، متلالو شدن، تلالو داشتن
-
برقافزار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم مهندسی] ← وسیلۀ برقی
-
برقرسان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ← شاخک برقرسان
-
electrometer
برقسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] اسبابی برای اندازهگیری ولتاژ بدون آنکه جریان قابلملاحظهای از آن عبور کند
-
electrochemistry
برقشیمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] شاخهای از شیمی که به مطالعۀ تغییرات شیمیایی مربوط به عبور جریان برق از درون محلول یا مذاب میپردازد متـ . الکتروشیمی
-
electrochemical
برقشیمیایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ویژگی هر پدیدۀ شیمیایی که با عبور جریان برق سروکار داشته باشد متـ . الکتروشیمیایی
-
electrolyte
برقکاف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ترکیبی شیمیایی که به حالت مذاب یا بهصورت محلول در حلاّل معین، معمولاً آب، جریان برق را هدایت کند
-
electrolysis
برقکافت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] روشی برای انجام واکنشهای شیمیایی با عبور دادن جریان برق از درون محلول برقکاف یا نمک مذاب
-
electrolytic
برقکافتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] مادۀ قابلتجزیه بهوسیلۀ جریان برق