کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برقشیمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
برق
لغتنامه دهخدا
برق . [ ب َ رِ ] (ع ص ) سِقاء برق ؛مشک که از گرما روغن آن گداخته و پریشان شده و دیگربار گرد نیامده است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
برق
لغتنامه دهخدا
برق . [ ب ُ ] (ع اِ) سوسمار. ضب . (منتهی الارب ). رجوع به برقاء شود.
-
برق
لغتنامه دهخدا
برق . [ ب ُ رَ ] (ع اِ) ج ِ بُرقة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خاک با سنگ وریگ و گل درآمیخته . (آنندراج ). رجوع به برقة شود.
-
برق
دیکشنری عربی به فارسی
اذرخش , برق (در رعد وبرق) , اذرخش زدن , برق زدن
-
بَرْقٌ
فرهنگ واژگان قرآن
درخشش -برق
-
برق
دیکشنری فارسی به عربی
بريق , تالق , صقيل , قوة , کهرباء , لمعان
-
برق برق زدن
لغتنامه دهخدا
برق برق زدن . [ ب َ ب َ زَ دَ ] (مص مرکب ) درخشیدن .سخت صیقلی بودن . سخت براق بودن . رجوع به برق شود.
-
برق (رعد و برق)
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: barq طاری: barq طامه ای: barq طرقی: barq کشه ای: barq نطنزی: barq
-
بَرق یا بَرِقْ
لهجه و گویش گنابادی
bargh or baregh در گویش گنابادی تکه ای فلزی یا چوبی به شکل دری کوچک است که جلوی ورودی جوی آب ، در دم باغ ها و زمینها داخل یک چهارچوب قرار میگیرد و مانع ورود و خروج آب میگردد و در هنگام نیاز به آبیاری برداشته شده و بعد دوباره در جای خود قرار میگیرد و ...
-
cryochemistry
زمشیمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] مطالعۀ واکنشهای شیمیایی در دمای خیلیکم
-
geochemistry
زمینشیمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مطالعۀ توزیع و مقدار عناصر شیمیایی در کانیها و کانسنگها و سنگها و خاکها و آب و جوّ و مطالعۀ گردش عناصر در طبیعت بر مبنای خواص اتمها و یونهای آنها؛ همچنین مطالعۀ توزیع و فراوانی ایزوتوپها، شامل فراوانی هستهای و پایداری در کیهان؛...
-
biochemistry
زیستشیمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] علم مطالعۀ ترکیبهای شیمیایی در اندامگانهای زنده
-
petrochemistry 2
سنگشیمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مطالعۀ ترکیب شیمیایی سنگها
-
supramolecular chemistry
شیمی اَبَرمولکولی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] حوزهای از علم شیمی که موضوع مطالعۀ آن شکلگیری و خواص اَبَرمولکولهاست
-
chemotrophy
شیمیپروردگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] فرایندی که در آن، اندامگان انرژی مورد نیاز خود را از واکنشهای شیمیایی تأمین میکند