کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
snow depth
ژرفای برف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← انباشت برف
-
sleet
برفباران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نوعی بارش، متشکل از برف همراه با باران
-
spring snow
برف بهاره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] برف ترِ درشت و دانهدانه، شبیه به یخ خردشدۀ آبدار که عموماً در بهار یافت میشود متـ . برف دانهدانه corn snow, granular snow
-
snow plume
برفپَره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← پرچمبرف
-
snow crust
برفپوسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] سطح بیرونی سخت و خشک برف
-
new snow
برف تازه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] 1. برفی که تازه باریده و شکل اولیۀ برفبلورهای آن قابل تشخیص باشد 2. مقدار برفی که بیش از بیستوچهار ساعت از بارش آن نگذشته باشد
-
wet snow
برف تر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] برف انباشته که حاوی مقدار فراوانی آب مایع باشد
-
snow blink, snow sky
برفچشمک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] منطقۀ نسبتاً روشن سطح زیرین اَبر که براثر بازتاب نور از برف ایجاد میشود
-
dry snow
برف خشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] برفی که بهراحتی گلوله نمیشود و دمای آن زیر صفر است
-
snow eater
برفخوره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] 1. هر باد گرمی که بر روی سطح برف میوزد 2. مِه روی سطح برف
-
snow smoke
برفدود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← پرچمبرف
-
chionophile
برفدوست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] گیاهی که زمستان طولانی با پوشش برف زیاد را تحمل میکند یا به آن نیاز دارد
-
snowplow
برفروب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ماشینی مجهز به تیغه برای پاک کردن برف سنگین از روی خط
-
snow grains
برفریزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نوعی بارش، متشکل از ذرات یخ کدر و سفیدرنگ بسیار ریز به قطر یک میلیمتر
-
green snow
برف سبز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] برفی که سطح آن براثر رشد نوعی جلبک میکروسکوپی به رنگ سبز گراییده باشد