کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برفپاککن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پاک
دیکشنری فارسی به عربی
جيد , صافي , مطلق , نظيف
-
پاک
لهجه و گویش گنابادی
pak در گویش گنابادی یعنی گویا ، انگار ، کلا ، به طور قطع ، حتماً ، مسلماً ، تمیز کردن ، نظافت ، شستشو
-
پاک
لهجه و گویش بختیاری
pâk 1. پاک؛ 2. تمام، همه. pâk xordesun> تمامش را خورد> .
-
پاک
لهجه و گویش تهرانی
رنگ آمیزی پر مورد قبول # کبوتر غلط
-
پاک
لهجه و گویش تهرانی
کامل ،تمام
-
گوش پاک کن
لغتنامه دهخدا
گوش پاک کن . [ ک ُ ] (اِ مرکب ) میلی سرپهن که پاک کردن چرک گوش را به کار است . هر چیز که بدان گوش را پاک کنند. میله ٔ باریک پلاستیکی که دو سر آن پنبه دارد و گوش را بدان پاک می کنند.
-
ماهوت پاک کن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [هندی. فارسی] māhutpākkon ابزاری برسمانند که با آن گردوخاک لباس و کلاه را پاک میکنند؛ برس.
-
تخته پاک کن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کُ ) (اِمر.) قطعه ای اسفنج یا نمد که از آن برای پاک کردن تخته سیاه یا وایت برد استفاده می کنند.
-
گوش پاک کن
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (اِمر.) میله ای کوچک و باریک که بر سر آن پنبه پیچیده اند و برای پاک کردن گوش به کار می رود.
-
ماهوت پاک کن
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (اِ.) آلتی بُرس مانند از موی اسب یا الیاف مصنوعی که با آن لباس یا کلاه را پاک می کنند.
-
مداد پاک کن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کُ) [ ع - فا. ] (اِ.) وسیله ای از ترکیبات لاستیک برای زدودن اثر مداد.
-
تخته پاک کن
لغتنامه دهخدا
تخته پاک کن . [ ت َ ت َ / ت ِ پاک ْ، ک ُ ] (اِ مرکب ) قطعه ای از اسفنج یا نمد و جز آن که تخته سیاه مدرسه ها را با آن پاک کنند.
-
دندان پاک کن
لغتنامه دهخدا
دندان پاک کن . [ دَ ک ُ ] (نف مرکب ) پاک کننده ٔ دندان . || (اِ مرکب ) خلال . مسواک . دندان آپریز. (یادداشت مؤلف ).
-
شیشه پاک کن
لغتنامه دهخدا
شیشه پاک کن . [ شی ش َ / ش ِ ک ُ ] (نف مرکب ) آنکه شیشه ٔمنازل یا اتومبیلهای کسان را پاک کند. || (اِ مرکب ) وسیله ٔ پاک کردن شیشه از پارچه و غیره .
-
قلم پاک کن
لغتنامه دهخدا
قلم پاک کن . [ ق َ ل َ ک ُ ] (اِ مرکب ) پاک کننده ٔ قلم و آن پارچه ٔ پشمینه یا کرباس باشد که بدان قلم سیاهی آلوده را پاک کنند. (غیاث اللغات ) (از آنندراج ) : مدادش ازدوده ٔ چراغ خورشید است و قلم پاک کنش مرغوله ٔ طره ٔ ناهید. (ظهوری از آنندراج ). و رج...