کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برفپاککن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
windscreen wiper, windshield wiper, wiper
برفپاککن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار] سامانهای متشکل از بازو و تیغۀ پلاستیکی که با حرکت رفتوبرگشتی سطح شیشه را پاک میکند
-
واژههای مشابه
-
برف پاک کن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) barfpākkon ۱. پارو؛ وسیلهای که با آن برف را از روی بام یا زمین میروبند.۲. کسی که برف را از روی بام یا زمین میروبد.۳. وسیلهای نصبشده بر روی شیشۀ اتومبیل برای پاک کردن و کنار زدن برف و باران.
-
wiper blade
تیغۀ برفپاککن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار] بخش لاستیکی برفپاککن که برف یا باران را از روی شیشه پاک میکند
-
hidden wiper, hideaway wiper
برفپاککن پنهان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] برفپاککنی که در حالت غیرفعال در جایی قرار میگیرد که دیده نمیشود
-
rear wiper
برفپاککن عقب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] برفپاککنی که شیشۀ عقب خودرو را پاک میکند
-
wiper arm
بازوی برفپاککن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] بازوی فلزی که تیغۀ لاستیکی برفپاککن بر روی آن نصب میشود
-
برف پاک کن
فرهنگ فارسی معین
(بَ کُ) (اِفا. اِمر.) وسیله ای که روی شیشة اتومبیل قرار گرفته هنگام باریدن باران یا برف آن را به حرکت درآرند تا شیشه را پاک کند.
-
برف پاک کن
لغتنامه دهخدا
برف پاک کن . [ ب َ پاک ْ، ک ُ ] (نف مرکب ) شخصی که برف را از روی زمین و پشت بام میروبد. (فرهنگ فارسی معین ). || (اِ مرکب ) آلتی آهنی تیغه مانند با لبه ٔ لاستیکی که بر روی شیشه ٔ اتومبیل از سوی برون برابر راننده قرار دهندو بوسیله ٔ برق آنرا به حرکت رف...
-
ماشین برف پاک کن
دیکشنری فارسی به عربی
محراث
-
پاک کن
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (اِمر.) ماده پلاستیکی نرمی که در کارخانه به صورت قالبی ساخته شده است و برای پاک کردن نوشته به کار می رود.
-
پاک کن
دیکشنری فارسی به عربی
فرشاة
-
headlight wash wipe
برفپاککن چراغ جلو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] سامانهای که چراغ جلو را با یک تیغۀ برفپاککن، همزمان با افشاندن آب تمیز میکند
-
delay wiper, intermittent wiper
برفپاککن زماندار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] برفپاککنی که زمان عملکرد آن تنظیمپذیر است
-
speed-sensitive wiper system
برفپاککن سرعتحساس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] برفپاککنی که فشار تیغۀ آن بر روی شیشه با افزایش سرعت خودرو افزایش مییابد