کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برفکزدایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
defrosting 1
برفکزدایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ذوب کردن یخ و برفک تشکیلشده بر روی قسمت سردکنندۀ یخزنها
-
واژههای مشابه
-
برفک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (پزشکی) barfak نوعی بیماری عفونی که عوارض آن ایجاد جوششهای سفید و زخم در دهان و حلق است و بیشتر در شیرخواران بروز میکند.
-
clutter
برفک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] آنچه در نتیجۀ بازتاب امواج از اجسامی غیر از هدف بر روی صفحۀ رادار ظاهر شود
-
برفک
فرهنگ فارسی معین
(بَ فَ) ( اِ.) 1 - ورقة نازکی از برف که در یخچال ها و دستگاه های سرد کننده ایجاد شود. 2 - نوعی بیماری که علامت آن غشای سفید رنگی است که مخاط زبان و دهان و حلق را می پوشاند، قلاع . 3 - نقطه های سفید یا نورانی متعدد بر صفحة تلویزیون یا رادار.
-
برفک
لغتنامه دهخدا
برفک . [ ب َ ف َ ] (اِ مرکب ) قرحه ایست که بدهان پیدا شود و بیشتر در اطفال و آن برنگ سفید است . قلاع . مرضی است در زبان و لب و غیره و بیشتر در کودکان . ریشی است برنگ سپید که بیشتر در دهان اطفال پیدا شود. (یادداشت مؤلف ). قسمی از ورم دهان که قلاع نیز...
-
برفک
دیکشنری فارسی به عربی
بقعة , دج , صقيع
-
زدایی
لغتنامه دهخدا
زدایی . [ زِ / زُ / زَ ] (حامص ) زدایندگی . زدودن : اندوه زدایی ، انده زدایی ، غم زدایی ، گندزدایی .
-
defroster
برفکزدا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] عاملی که باعث ذوب شدن برفکهای تشکیلشده بر روی قسمت سردکنندۀ یخزنها میشود
-
deflocculation
لختهزدایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] پراکنش ذرات دوغاب با افزودن مقدار اندکی مواد افزودنی مناسب متـ . روانسازی
-
pickling smut
لکهزدایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] زدودن لکهها از سطح فلز پس از قطعهشویی
-
oil clearance
نفتزدایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] جمعآوری آلودگیها و ضایعات نفتی از سطح آب
-
noise suppression
نوفهزدایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] روشی برای کاهش یا حذف اثرات نشانکها/ سیگنالهای الکتریکی ناخواسته
-
denitrification 2
نیتراتزدایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی محیطزیست و انرژی] فرایند زدودن نیتروژن و ترکیبات نیتروژندار از مواد
-
desalination
نمکزدایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] فرایندی برای حذف مقادیر زیاد نمک یا یون از آب دریا که معمولاً از روشهای تقطیر یا اسمز معکوس برای این کار استفاده میشود