کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برفروزانیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برفروزانیدن
لغتنامه دهخدا
برفروزانیدن . [ ب َ ف ُ دَ ] (مص مرکب ) برفروختن . برافروختن . مشتعل کردن : تضریم ؛ برفروزانیدن آتش .(منتهی الارب ). و رجوع به فروختن و برافروختن شود.
-
جستوجو در متن
-
تضریم
لغتنامه دهخدا
تضریم . [ت َ ] (ع مص ) نیک برافروختن آتش . (تاج المصادر بیهقی ). آتش برافروختن . (زوزنی ). برفروزانیدن آتش را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شعله ور ساختن و برافروزانیدن آتش را. (از اقرب الموارد). افروختن . (آنندراج ).