کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برغیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برغیل
لغتنامه دهخدا
برغیل . [ ب ِ ] (ع اِ) ده ها و زمین ها که قریب آب باشند. || بلادی که مابین زمین با کشت و دشت واقع است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آن شهر که از یک سو کشت بود و از دیگر سوی دشت . (مهذب الاسماء). ج ، براغیل . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء...
-
واژههای همآوا
-
برقیل
لغتنامه دهخدا
برقیل . [ ب ِ ] (ع اِ) کمان گروهه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
برغلة
لغتنامه دهخدا
برغلة. [ ب َ غ َ ل َ ] (ع مص ) ساکن برغیل شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به برغیل شود.
-
براغیل
لغتنامه دهخدا
براغیل . [ ب َ ] (ع اِ) ج ِ برغیل . (منتهی الارب ). مخالیف . روستا. حومه . (یادداشت مؤلف ). رجوع به برغیل شود.
-
صاحب الزنج
لغتنامه دهخدا
صاحب الزنج . [ ح ِ بُزْ زَ ](اِخ ) ابن اثیر در حوادث سال 255 هَ . ق . گوید: به شوال این سال در فرات بصره مردی خروج کرد و خود را علی بن محمدبن احمدبن عیسی بن زیدبن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب خواند و زنگیان را که در سباخ بودند فراهم ساخت و از دجله ...