کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برغز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برغز
لغتنامه دهخدا
برغز. [ ب َ غ َ ] (ع اِ) بچه ٔ گاو وحشی یا وقتی که با مادر خود برفتار آید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بچه ٔ گاو دشتی . (مهذب الاسماء). بُرغز. برغوز. برغاز. (منتهی الارب ).
-
برغز
لغتنامه دهخدا
برغز. [ ب ُ غ َ ] (اِخ ) بلغار در اصطلاح قاضی صاعد اندلسی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به بلغار شود.
-
برغز
لغتنامه دهخدا
برغز. [ ب ُ غ ُ ] (ع اِ) رجوع به بَرغز شود. || (ص ) مرد بدخلق . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). یا این تصحیف بزغر است بتقدیم زاء معجمه بر راه مهمله . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
برغاز
لغتنامه دهخدا
برغاز. [ ب ِ ] (ع اِ) برغوز. بَرغَز. (منتهی الارب ). بُرغُز. بچه گاو وحشی یا وقتی که با مادر خود برفتار آید. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به برغوز شود.
-
برغوز
لغتنامه دهخدا
برغوز. [ ب ُ ] (ع اِ) بچه ٔ گاو کوهی وحشی یا وقتی که با مادر خود برفتار آید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به برغز و برغاز شود.
-
مبارکشاه
لغتنامه دهخدا
مبارکشاه . [ م ُ رَ ] (اِخ ) ابن الاعز السجزی . شاعری معاصر عوفی است . وی در لباب الالباب او را ستوده و این قطعه را که در حق سیدالوزرا گفته آورده است :نصیرالدین که فراش سعادت خیام احتشامش بر فلک زدامل را بعد تحصیلات سیری بعون همت او شد یکی صد.و نیز ا...