کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برشته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نخود برشته
لهجه و گویش تهرانی
از تنقلات
-
سیب زمینی برشته
دیکشنری فارسی به عربی
رقيقة مقلية
-
برشته کردن (نان)
دیکشنری فارسی به عربی
نخب
-
نان برشته کن
دیکشنری فارسی به عربی
محمصة
-
جستوجو در متن
-
برشتنی
لغتنامه دهخدا
برشتنی . [ ب ِ رِ ت َ ] (ص لیاقت ) قابلیت برشته شدن داشتن . که تواند برشته شدن . که برشته تواند شدن .
-
بیریز،بریز
لهجه و گویش تهرانی
برشته، نخود بریز= کسی که نخود را برشته کند
-
سوخاری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [روسی. فارسی] so(u)xāri ۱. برشتهشده.۲. (اسم) نوعی نان خشک و برشته.
-
بریجُنَّن / بریجنیدن
لهجه و گویش بختیاری
brijonnan / brijnidan برشته کردن.
-
عریان و بریان
فرهنگ گنجواژه
برشته.
-
نابرشته
لغتنامه دهخدا
نابرشته . [ ب ِ رِ ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ) که برشته نشده باشد. که بو داده نشده باشد. مقابل برشته .
-
محمصة
دیکشنری عربی به فارسی
نوشنده بسلا متي کسي , نان برشته کن , سرخ کننده , برشته کننده
-
toaster
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توستر، نان برشته کن، برشته کننده، سرخ کننده، نوشنده بسلامتی کسی
-
دوپَزه
لهجه و گویش تهرانی
برشته،بیسکوییت
-
بریان کردن
واژگان مترادف و متضاد
برشته کردن، بلال کردن، تف دادن، کباب کردن
-
تست
فرهنگ فارسی معین
(تُ) [ انگ . ] (ص .) برشته .