کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برسکیزیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
برسکیزیدن
/barsekizidan/
معنی
= سکیزیدن
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
برسکیزیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] barsekizidan = سکیزیدن
-
برسکیزیدن
لغتنامه دهخدا
برسکیزیدن . [ ب َ س َ دَ ] (مص مرکب ) سکیزیدن . جفته افکندن و بتداول امروزین جفتک انداختن .شباب . قمص . قماص . (تاج المصادر بیهقی ) : چو بینی آن خر بدبخت را ملامت نیست که برسکیزدچون من فروسپوزم بیش . لبیبی .وان دگر کندگان در آن حجره برسکیزان چو خر در...
-
جستوجو در متن
-
شبیب
لغتنامه دهخدا
شبیب . [ ش َ ] (ع مص ) نشاط کردن . نشاط کردن اسب و آن برداشتن هر دو دست باشد. (آنندراج ) (منتهی الارب ). برسکیزیدن اسب . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ).
-
شبیبة
لغتنامه دهخدا
شبیبة. [ ش َ ب َ ] (ع اِمص ) جوانی . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || ج ، شبائب . (اقرب الموارد). || (مص ) برسکیزیدن ستور. (زوزنی ). || بالیدن کودک . (تاج المصادر بیهقی ).
-
شباب
لغتنامه دهخدا
شباب . [ ش ِ ] (ع مص ) شادمانی و نشاط اسب که برداشتن هر دو دست باشد. (منتهی الارب ). برسکیزیدن اسب . (المصادر زوزنی ). || به معنی تشبیب آمده است : قصیدة حسنةالشباب ؛ قصیده ای که تشبیب آن نیکو باشد. و کان جریر ارق الناس شباباً؛ جریر رقیق ترین مردم در ...
-
قماص
لغتنامه دهخدا
قماص . [ ق ُ ] (ع مص ) برجستن اسب و جز آن و برداشتن هر دو دست راباهم و بنهادن هر دو را باهم . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). و گویند قُماص در جائی گفته شود که این عمل عادت برای آن حیوان گردیده باشد. (اقرب الموارد). برسکیزیدن . (تاج المصادر بیهقی ). ر...
-
قمص
لغتنامه دهخدا
قمص . [ ق َ ] (ع مص ) برجستن اسب و جز آن و برداشتن دو دست را معاً و بنهادن هر دو را معاً. (منتهی الارب ). برسکیزیدن . (تاج المصادر) (از اقرب الموارد). || درکشیده شدن پی اسب . (منتهی الارب ). || برجهانیدن دریا کشتی را به موج و بسیار جنبش دادن . (از اق...
-
برسکیزانیدن
لغتنامه دهخدا
برسکیزانیدن . [ ب َ س َ دَ ] (مص مرکب ) سکیزانیدن . تنزیق . (المصادر زوزنی ) (منتهی الارب ). شباب (تاج المصادر). تنزیه . تنزیق . برسکیزانیدن و آلیزکنانیدن ستور را و برجهانیدن . (منتهی الارب ). برجست و خیز و جفته زدن داشتن ستور را. و رجوع به سکیزانیدن...
-
نزق
لغتنامه دهخدا
نزق . [ ن َ ] (ع مص ) برسکیزیدن اسپ بر ماده ، یا پیش درآمدن از سبکی و چستی و برجستن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). برسکیزیدن نریان بر مادیان ، یا به چستی و چالاکی پیش درآمدن و برجستن . (از ناظم الاطباء). نزوق . (منتهی الارب ). سبق گرفتن ستور بر دیگر...