کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برسوله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
برسوله
/barsule/
معنی
معجونی که با مغز گردو و داروهای مقوی تهیه میشود: ◻︎ روح ما را عصا می صافیست / نه معاجین و بنگ و برسوله (نزاری: مجمعالفرس: برسوله).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
برسوله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] barsule معجونی که با مغز گردو و داروهای مقوی تهیه میشود: ◻︎ روح ما را عصا می صافیست / نه معاجین و بنگ و برسوله (نزاری: مجمعالفرس: برسوله).
-
برسوله
لغتنامه دهخدا
برسوله . [ ب َ ل َ / ل ِ ] (اِ) قرصی باشد که در آن جوز و بسباس و بنگ و دیگر ادویه گرم کنند و بخورند. (آنندراج ) (انجمن آرا) (برهان ) : روح ما را عصا می صافی است نه معاجین و بنگ و برسوله .نزاری قهستانی (از آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابن محمدبن ثوابةبن خالد الکاتب . مکنی به ابوالعباس . محمدبن اسحاق الندیم گوید: او احمدبن محمدبن ثوابةبن یونس ابوالعباس کاتب است . این خاندان اصلا ترسا بودند و گویند یونس معروف بلبابه بود و شغل حجامی داشت و بعضی گفته اند مادر ای...