کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برساوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
برساوش
/barsāvoš/
معنی
صورتی فلکی در نیمکرۀ شمالی آسمان که به شکل مردی با شمشیری در یک دست و یک سر در دست دیگر مجسم میشود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
برساوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] (نجوم) barsāvoš صورتی فلکی در نیمکرۀ شمالی آسمان که به شکل مردی با شمشیری در یک دست و یک سر در دست دیگر مجسم میشود.
-
Perseus, Per
برساوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] صورت فلکی آسمان شمالی (northern sky) میان مسلسله و ارابهران
-
برساوش
فرهنگ فارسی معین
(بَ وُ) [ معر - یو. ] ( اِ.) حامل رأس الغول ، برندة سر دیو، یکی از صورت - های فلکی شمالی به صورت مردی که با دست چپ سر بریده دیوی را با موی گرفته و ستارگان آن بیست و شش باشند.
-
برساوش
لغتنامه دهخدا
برساوش . [ ب َ ] (اِخ ) برساووش . برشاوش نام صورتی از صور فلکیه از ناحیه ٔ شمالی و نام دیگر آن حامل رأس الغول است و آنرا بر مثال مردی توهم کرده اند بر پای چپ ایستاده و پای راست برداشته و دست راست بر سر نهاده و بدست چپ سری گرفته مکروه و زشت آنرا رأس...
-
جستوجو در متن
-
Auriga, Aur, Charioteer
ارابهران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] صورتی فلکی در آسمان شمالی (northern sky) بین دو صورت فلکی دوپیکر و برساوش
-
Camelopardalis, Cam, Giraffe
زرافه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] صورت فلکی کمنوری در شمال آسمان، مجاور دو صورت ذاتالکرسی و برساوش
-
Little Dumbbell Nebula, Little Dumbbell, M76, NGC 650-1
سحابی دَمبل کوچک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] سحابی سیارهنمایی در صورت فلکی بَرساوش که از سحابی دَمبل کوچکتر و کمنورتر است
-
California Nebula
سحابی کالیفرنیا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] سحابی بزرگی در صورت فلکی برساوش که پهنای آن تقریباً سه درجه است
-
Andromeda, And
امراهالمسلسله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] صورت فلکی در آسمان شمالی (northern sky) بین فَرَس اعظم و برساوش متـ . مسلسله
-
رأس الغول
لغتنامه دهخدا
رأس الغول . [ رَءْ سُل ْ ] (اِخ ) از صُوَر فلکی است و تغییرپذیر است از قدر دوم تا چهارم در شب اول جدی ، چون به شمال پشت کنیم صورت باشکوه قشنگی نزدیک سمت الرأس بنام جبار میبینیم ... (از بدایةالنجوم ص 145). کوکبی است از قدر دوم بر صورت برساوش . (جهان...
-
معصم البرساوش
لغتنامه دهخدا
معصم البرساوش . [ م ِ ص َ مُل ْ ب َ وُ ] (اِخ ) نام سحابیه ای است که بر معصم برساوش توهم کنند. (از جهان دانش ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
معصم الثریا
لغتنامه دهخدا
معصم الثریا. [ م ِ ص َ مُث ْ ث ُ رَی ْ یا ] (اِخ ) ستاره ای بر خرده گاه دست راست برساوش . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
حامل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] hāmel ۱. حملکننده؛ باربردارنده.۲. کسیکه باری با خود یا بر پشت خود دارد.۳. (اسم) (موسیقی) پنج خط افقی و موازی در نت موسیقی.۴. [قدیمی] دارای میوه؛ میوهدار.〈حامل وحی: [قدیمی، مجاز] جبرئیل که از جانب خدایتعالی برای پیغمبر وحی میآو...
-
حامل رأس الغول
لغتنامه دهخدا
حامل رأس الغول . [ م ِ ل ُ رَءْ سِل ْ ] (اِخ )نام دیگر صورت برساوش است . (جهان دانش ). برشاوش . حامل رأس الغول ، ای برنده ٔ سر غول که در بیابان مردم را گمراه کند. (التفهیم ). شکل یازدهم از بیست ویک شکل شمالی که بر فلک مرتسم است بصورت مردی بر پای چپ...