کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برسازۀ کام شکاف دار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تخصص بَرسازههای دندانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ← سازهدندانپزشکی
-
fixed expansion prosthesis
برسازۀ گسترشی ثابت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] نوعی برسازۀ گسترشی که در تمام مدت درمان بهطور ثابت در محل نصبشده باقی میماند
-
removable expansion prosthesis
برسازۀ گسترشی متحرک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] نوعی برسازۀ گسترشی که میتوان آن را در طول مدت درمان از محل نصب جدا و سپس دوباره نصب کرد
-
prosthetic dentistry
دندانپزشکی بَرسازهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ← سازهدندانپزشکی
-
fixed prosthodontics
دندانپزشکی بَرسازههای ثابت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] شاخهای از بَرسازهشناسی دندانی که اختصاصاً به دندانوارههای تکهای ثابت میپردازد
-
removable prosthodontics
دندانپزشکی بَرسازههای متحرک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] شاخهای از بَرسازهشناسی دندانی که اختصاصاً به دندانوارههای متحرک میپردازد
-
جستوجو در متن
-
slotted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکاف دار، چاک دار
-
cleft
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکاف، ترک، چنگال، شکاف دار، ترک خورده
-
شکاف دار
دیکشنری فارسی به عربی
شق , مجنون
-
cloven
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بافته شده، شکاف دار، شکافته
-
مجنون
دیکشنری عربی به فارسی
ديوانه , شوريده , شکاف دار , مرد ديوانه
-
crazy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیوانه، مجنون، خیلی، شوریده، شکاف دار
-
gap-toothed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکاف دندانه دار
-
crazier
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیوانه، مجنون، شوریده، شکاف دار
-
رخنه دار
لغتنامه دهخدا
رخنه دار. [ رَن َ / ن ِ ] (نف مرکب ) چاک دار. (ناظم الاطباء). شکاف دار. سوراخ دار. || عیب دار. (ناظم الاطباء).