کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برزو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برزو
فرهنگ نامها
(تلفظ: borzu) (اوستایی) تنومند ، بلند پایه ؛ (در اعلام) نام پسر سهراب پسر رستم زال در روایات ملی؛ نام آتشکدهی عهد ساسانی در استان مرکزی .
-
برزو
لغتنامه دهخدا
برزو. [ ب ُ ] (اِخ ) در ملحقات شاهنامه فرزند سهراب و نواده ٔ رستم است اما این انتساب براساسی نیست .
-
برزو
لغتنامه دهخدا
برزو. [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قصبه بخش حومه ٔ شهرستان سبزوار در 68 هزارگزی جنوب باختری سبزوار و 7 هزارگزی خاور شوسه ٔ عمومی کاشمر به سبزوار. جلگه و معتدل . سکنه 585 تن . آب از قنات و محصول غلات ، زیره ، بن شن و شغل اهالی زراعت است . راه مالر...
-
برزو
لغتنامه دهخدا
برزو. [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قل جق بخش شیروان شهرستان قوچان . سر راه مالرو عمومی شیروان به میلانلو. کوهستانی و سردسیری است . سکنه 173 تن . آب آن از رودخانه ، محصول غلات ، بنشن ، انگور و شغل اهالی زراعت و مالداری و قالیچه بافی است . راه مالر...
-
برزو
لغتنامه دهخدا
برزو. [ ب ُ ] (اِخ ) نام آتشکده ٔ عهد ساسانی در دوازده هزارگزی راهجرد اراک . (دایرة المعارف فارسی ).
-
واژههای مشابه
-
بُرزو
لهجه و گویش تهرانی
شخصیت پهلوان در نمایش عروسکی
-
ده برزو
لغتنامه دهخدا
ده برزو. [ دِه ْ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهرنو بالا ولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد. واقع در 84هزارگزی شمال باختری طیبات . دارای 321 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
برزو گوزو
لهجه و گویش تهرانی
آدم ترسو و پر ادعا،پهلوان پنبه
-
واژههای همآوا
-
بُرزو
لهجه و گویش تهرانی
شخصیت پهلوان در نمایش عروسکی
-
جستوجو در متن
-
شهریار
لغتنامه دهخدا
شهریار. [ ش َ] (اِخ ) نام پسر برزو، پسر سهراب است در روایات ملی ما و شهریارنامه که منظومه ٔ داستانی مختاری در قرن پنجم هجری است . قهرمان آن شهریاربن برزو و آخرین فردمشهور خاندان گرشاسب است . (از فرهنگ فارسی معین ).
-
کامدین
فرهنگ نامها
(تلفظ: kāmdin) (در اعلام) نام دستورِ [وزیر] ' برزو قیام الدین ' که نسخهی بسیار خوبی از زراتشنامه را نوشت و از روی همان نسخه زراتشنامه به انگلیسی ترجمه شده است .
-
کامدین
لغتنامه دهخدا
کامدین . (اِخ ) دستور برزو قیام الدین که در سال 1636 م . نسخه ٔ بسیار خوبی از زرآتشت نامه را نوشته است و از روی همان نسخه زراتشت نامه بانگلیسی ترجمه شده است . (مزدیسنا ص 476).