کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برزاط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برزاط
لغتنامه دهخدا
برزاط. [ ب ُ ] (اِخ ) از دههای بغداد است . (مراصد).
-
واژههای همآوا
-
برذعة
لغتنامه دهخدا
برذعة. [ ب َ ذَ ع َ ] (اِخ ) بردع . نام شهری است . (آنندراج ) (معجم البلدان ). رجوع به بردع و بردعة شود.
-
برذعة
لغتنامه دهخدا
برذعة. [ ب َ ذَ ع َ ] (ع اِ) بردعة. (منتهی الارب ). ج ، براذع . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (آنندراج ). و رجوع به بردعة شود. || زمینی که نه بسیار سخت و نه بسیار نرم باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || پالان خر. (غیاث اللغات از شروح نصاب ). گلیم سطب...
-
جستوجو در متن
-
برزاطی
لغتنامه دهخدا
برزاطی . [ ب ُ ی ی ] (ص نسبی ) منسوب است به برزاط از قراء بغداد. (سمعانی ).