کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برد افتادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جاری برد
لغتنامه دهخدا
جاری برد. [ ] (اِخ ) قلعه ای از مضافات ارّان است . رجوع به جاربردی شود.
-
جان برد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) jānbord جان بردن؛ جان بهدر بردن؛ جان در بردن؛ رهایی از مرگ: ◻︎ به جانبردِ خود هر کسی گشته شاد / کس از کشتهٴ خود نیاورد یاد (نظامی۵: ۸۴۲).
-
پی برد
دیکشنری فارسی به عربی
أدرَکَ
-
هوا برد
دیکشنری فارسی به عربی
محمول جوا
-
گمان برد
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتَسَبَ
-
برد اسبید
لهجه و گویش بختیاری
bard-esbid سنگِ سفید.
-
بَرد چَقماق
لهجه و گویش بختیاری
bard čaqmâq سنگ چخماق.
-
بَرد زال
لهجه و گویش بختیاری
bard-zâl سنگ چخماق.
-
بَردِ گولو
لهجه و گویش بختیاری
bard-e gulu بام غلتان. نیز bun-gelun .
-
کایت برد
واژهنامه آزاد
وسیله ای ورزشی که با استفاده از انرژی باد روی آب حرکت می کند. اجزای تشکیل دهنده:بالی شبیه پاراگلایدر_ تختۀ موج سواری_ طناب های بلند.
-
وایت برد
واژهنامه آزاد
تخته سپید.
-
دور برد
واژهنامه آزاد
کنترل تلویزیون
-
range preserving map
نگاشت حافظ بُرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
Berardius bairdii
نهنگ برینگیِ بَرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ نهنگمنقاریان و راستۀ آببازسانان با بدن خاکستری تیره که پوزۀ آن بزرگی قابلتوجهی دارد و دو جفت دندان در آروارۀ پایین دارد
-
short-range ballistic missile, SRBM
موشک پرتابشی کوتاهبُرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] موشک پرتابشی با بُرد مؤثر 30 تا 1000 کیلومتر