کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برداشته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
برداشته
/bardāšte/
معنی
۱. بلندشده.
۲. بردهشده؛ حملشده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
برداشته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) bardāšte ۱. بلندشده.۲. بردهشده؛ حملشده.
-
برداشته
لغتنامه دهخدا
برداشته . [ ب َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) نعت مفعولی از برداشتن در تمام معانی . || مرفوع . مرفوعه . رفیع. بلند شده . مرتفع. بلند. افراخته : دیگر پرسید که بگوئید که آن چیست بزرگتر و برداشته تر از آسمان . (ترجمه ٔ تفسیر طبری بلعمی ). || عدد رفع شده در ا...
-
جستوجو در متن
-
لَا يُحْمَلْ
فرهنگ واژگان قرآن
برداشته نمي شود
-
حمل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] heml آنچه برداشته شود و از جایی به جایی ببرند.
-
قَبْضَةً
فرهنگ واژگان قرآن
گرفتني اندک - تکه اي برداشته شده
-
جرحی
واژهنامه آزاد
زخمی - جراحت برداشته - مجروح
-
لقطه
فرهنگ فارسی معین
(لُ قْ یا قَ طَ) [ ع . لقطة ] (اِ.) 1 - آن چه برچیده و برداشته شود (خوشه و جز آن ). 2 - بچه ای که او را از سر راه برداشته باشند.
-
برداشتگی
لغتنامه دهخدا
برداشتگی . [ ب َ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی برداشته . حاصل مصدر است از برداشتن . رجوع به برداشتن و برداشته شود.
-
shadowgraph 2, shadowgram
سایهنگاشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، فیزیک] عکسی که به روش سایهنگاری برداشته میشود
-
unveiled
بیحجاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] زنی که حجاب را از سر یا تن برداشته باشد
-
unloaded line
خطِ بیپیچه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] خط انتقالی که پیچههای بارگذاری آن برداشته شده باشد
-
biopsy 2
نمونه بافت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] تکۀ کوچک برداشتهشده از بافت زنده برای آزمایشهای میکروسکوپی
-
windowed cast
گچ دریچهدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] گچی که دریچهای از آن برداشته شود تا محل زخم یا جراحی دیده شود
-
sheet erosion
فرسایش صفحهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] فرسایشی که در آن ورقههای نازکی از سطح زمین برداشته میشود