کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برخچ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
برخچ
/baraxč/
معنی
= فرخج
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
برخچ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] baraxč = فرخج
-
برخچ
فرهنگ فارسی معین
(بَ رَ) (ص .) ( اِ.) 1 - زشت ، نازیبا. 2 - زبون ، سست .
-
برخچ
لغتنامه دهخدا
برخچ . [ ب َ خ َ ] (ص ) زشت و نازیبا. (برهان ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). زشت . (شرفنامه ). || زبون . (برهان ). زبون و سست و ناتوان . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). فرخچ . رجوع به برخج شود.
-
جستوجو در متن
-
برخج
لغتنامه دهخدا
برخج . [ ب َ خ َ / ب َ رَ ] (ص ) زشت و نازیبا و زبون . فرخج . برخچ .(انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). رجوع به برخچ شود.