کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برخاستن از چیزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
برخاستن از چیزی
معنی
( ~. اَ) (مص ل .) صرفنظر کردن از آن چیز.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
برخاستن از چیزی
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ) (مص ل .) صرفنظر کردن از آن چیز.
-
واژههای مشابه
-
گرد برخاستن
لغتنامه دهخدا
گرد برخاستن . [ گ َ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) گرد بلند شدن . غبار برآمدن . غبار بلند شدن . هَبو. (تاج المصادر بیهقی ). اِعتکاب . (منتهی الارب ). || اندوه و غم آشکار شدن : برفتند با سوگواری و دردز درگاه کی شاه برخاست گرد.فردوسی .
-
نعره برخاستن
لغتنامه دهخدا
نعره برخاستن . [ ن َ رَ / رِ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) نعره برآمدن . غریو و فغان برخاستن : هم اندرین تاریخ طغرل خویشتن بر عامه ٔ شهر زد و نعره برخاست و بیغو به هزیمت شد بی لشکر و بی سلاح . (تاریخ سیستان ).
-
واتیغ برخاستن
لغتنامه دهخدا
واتیغ برخاستن . [ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) (...موی ) راست ایستادن .
-
گرد برخاستن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ تَ) (مص ل .) 1 - گرد بلند شدن ، غبار برآمدن . 2 - به نهایت ویران شدن .
-
جستوجو در متن
-
حصحصة
لغتنامه دهخدا
حصحصة. [ ح َ ح َ ص َ ] (ع مص ) پیدا شدن . (دهار). هویدا شدن . ظهور. ظاهر شدن . || هویدا شدن حق . (تاج المصادر بیهقی ). پیدا شدن . (ترجمان عادل بن علی ). پیدا شدن حق از باطل . (منتهی الارب ) : الاَّن حصحص الحق . (قرآن 51/12). || جنبانیدن چیزی در چیزی ...
-
ابتکار
لغتنامه دهخدا
ابتکار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بامداد کردن . (زوزنی ). بامداد از جای شدن . (تاج المصادر بیهقی ). پگاه برخاستن . بامداد از جای رفتن . || اول چیزی دریافتن . بنوبر و اول چیزی دست یافتن . نوباوه ٔ چیزی واگرفتن . (زوزنی ). نوباوه ٔ چیزی فراگرفتن . (تاج المصاد...
-
نأش
لغتنامه دهخدا
نأش . [ ن َءْش ْ ] (ع مص ) فراگرفتن . || گرفتن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).گرفتن چیزی را. (ناظم الاطباء). اخذ. (از معجم متن اللغة). || سخت گرفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بطش . (از اقرب الموارد). گرفتن و سختگیری کردن به چیزی . (از المن...
-
بکر
لغتنامه دهخدا
بکر. [ ب َ ک َ ] (ع مص ) شتابی کردن بسوی کسی و شتافتن . (ناظم الاطباء). شتابی کردن .(منتهی الارب ). شتافتن به چیزی . (از اقرب الموارد). || بامداد کردن و پگاه برخاستن . (زوزنی ). || قوی شدن بر سحرخیزی . (از اقرب الموارد).
-
نصنصة
لغتنامه دهخدا
نصنصة. [ ن َ ن َ ص َ ] (ع مص ) جنبانیدن چیزی را . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از تاج المصادر بیهقی ). جنبانیدن و بی آرام ساختن چیزی را. (از ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (المنجد). || زانو در زمین استوار کردن شتر تا برخیزد با بار گر...
-
نوص
لغتنامه دهخدا
نوص . [ ن َ ] (ع مص ) جنبیدن . (منتهی الارب ). حرکت کردن . (از اقرب الموارد). مناص . نویص . نیاصة. نوصان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). نَوس . || آماده ٔ حرکت شدن . (از اقرب الموارد). مهیا شدن . (از متن اللغة). مناص . (از متن اللغة) (از اقرب الموار...
-
اشمعطاط
لغتنامه دهخدا
اشمعطاط. [ اِ م ِ ] (ع مص ) اشمعطاط قوم در طلب ؛ شتابی کردن آنان در طلب چیزی و متفرق شدن . (منتهی الارب )؛ مبادرت ورزیدن و پراکنده شدن آنان . (از المنجد). || اشمعطاط ابل یا اسبان ؛ پریشان شدن آنها. (از المنجد). اشمعطاطابل ؛ پریشان شدن شتران . (منتهی ...
-
انشاز
لغتنامه دهخدا
انشاز. [ اِ ](ع مص ) برداشتن استخوانهای مرده بجایگاه آن و ترکیب دادن بعض آنرا ببعض . (منتهی الارب ). بلند نشاندن و استخوانها بجای خود گذاشتن و بعضی را به بعضی دیگر ترکیب دادن . (آنندراج ). استخوانهای مرده را بلند کردن و بجایگاه خود گذاشتن و بعضی را ب...