کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برجی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برجی
لغتنامه دهخدا
برجی . [ ب ُ ] (اِخ ) (ممالیک ...) ممالیک جمع مملوک بمعنی غلام است و بیشتر این کلمه را در مورد غلامان سفیدپوست بکار میبرده اند سلاطین ممالیک مصر از غلامان ترک یا چرکسی بودند که ابتدا در جزء قراولان مزدور الملک الصالح ایوب قرار داشتند اولین ایشان شجرة...
-
برجی
لغتنامه دهخدا
برجی . [ ب ُ ] (ص نسبی ) منسوب به برج . || (اِ) برجی کوچک . (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
علی برجی
لغتنامه دهخدا
علی برجی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمد برجی جذامی . مقری بود از مردم «برجة» و آن شهری است در مغرب . (از تاج العروس ) (از منتهی الارب ).
-
tower telescope, solar tower telescope
تلسکوپ برجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] تلسکوپی خورشیدی که در انتهای برج خورشید قرار دارد
-
دال برجی
لغتنامه دهخدا
دال برجی . [ ](اِ) غلیواژ. (اوبهی ). امّا جای دیگر بنظر نرسید.
-
جستوجو در متن
-
berrier
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برجی
-
brigued
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برجی
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد برجی جذامی . رجوع به علی برجی شود.
-
علی جذامی
لغتنامه دهخدا
علی جذامی . [ ع َ ی ِ ج ُ ] (اِخ ) ابن محمد برجی جذامی . رجوع به علی برجی شود.
-
کله منار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] [قدیمی] kallema(e)nār ستون یا برجی که از سرهای بریده برپا میکردند.
-
storm warning tower
برج هشدار توفان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] برجی عموماًً ساختهشده از فولاد برای نمایش نشانهای هشدار توفان
-
قانسوة
لغتنامه دهخدا
قانسوة. [ ] (اِخ ) ظاهر. از ممالیک برجی است . رجوع به قانصوة شود.
-
کباساس
لغتنامه دهخدا
کباساس . [ ک َ ] (اِخ ) برجی به شنترین (در اسپانیا). رجوع به اسپانیا شود.