کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برجسته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نقشه برجسته
دیکشنری فارسی به عربی
محيط
-
ادم برجسته
دیکشنری فارسی به عربی
کبير
-
کار برجسته
دیکشنری فارسی به عربی
مفکرة
-
واقعه برجسته
دیکشنری فارسی به عربی
معلم
-
مرحله برجسته
دیکشنری فارسی به عربی
معلم
-
برجسته بودن
دیکشنری فارسی به عربی
مشروع
-
برجسته کردن
دیکشنری فارسی به عربی
انقش , زمجرة ، إبراز
-
چیز برجسته
دیکشنری فارسی به عربی
بارز
-
حجاری برجسته
دیکشنری فارسی به عربی
اغاثة
-
برجسته نمودن
دیکشنری فارسی به عربی
شدد
-
غیر برجسته
دیکشنری فارسی به عربی
مبهم
-
برجسته کاری
لهجه و گویش تهرانی
نقش برجسته با قلم زنی
-
cameo lighting, cameo2
نورپردازی برجستهساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] انداختن نور بر روی بازیگران با پسزمینۀ تیره برای تأکید و برجسته کردن آنها
-
scale of a stereoscopic model
مقیاس مدل برجسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] نسبت یک فاصلۀ اندازهگیریشده بر روی مدل برجسته به فاصلۀ نظیرش بر روی شیء واقعی
-
stereoscopic image, stereo image
تصویر برجستهنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] تصویری که بیننده در هنگام مشاهده آن را سهبعدی احساس میکند