کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برجستهنما پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نما
دیکشنری فارسی به عربی
داعية , دليل , سطح , شکل , مواجهة , هواء , وجه
-
relief map
نقشۀ برجسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] نقشهای که پستیوبلندیهای یک ناحیه را با برآمدگی و فرورفتگی نسبی سطح نقشه منعکس میکند
-
marcato 1 (it.), marcando 1 (it.)
اجرای برجسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] شیوهای در اجرای نغمات که در آن نتها متمایز و واضح نواخته میشوند
-
stereoscopy
برجستهنمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] دانش و فنّاوری ایجاد تصویر ذهنی سهبعدی بر پایۀ عکسهای همپوش از شیء یا بهرهگیری از قابلیت دستگاه بینایی انسان
-
stereoscopic vision 1
برجستهبینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] قابلیت درک فضای سهبعدی و تشخیص عمق با استفاده از هندسۀ جفتتصویری
-
jumped seam
درز برجسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] بخشی از درز مضاعف که به علت خوب فشرده نشدن، سست و برآمده است
-
برجسته کاری
دیکشنری فارسی به عربی
رييس
-
هنرپیشه برجسته
دیکشنری فارسی به عربی
رييس الوزراء
-
نقشه برجسته
دیکشنری فارسی به عربی
محيط
-
ادم برجسته
دیکشنری فارسی به عربی
کبير
-
کار برجسته
دیکشنری فارسی به عربی
مفکرة
-
واقعه برجسته
دیکشنری فارسی به عربی
معلم
-
مرحله برجسته
دیکشنری فارسی به عربی
معلم
-
برجسته بودن
دیکشنری فارسی به عربی
مشروع
-
برجسته کردن
دیکشنری فارسی به عربی
انقش , زمجرة ، إبراز