کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
برتن
/bartan/
معنی
خودبین؛ متکبر: ◻︎ زن مسکین فروتن، مرد برتن / کمان سرکشی آهخته بر زن (فخرالدیناسعد: ۱۱۰).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
برتن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مقابلِ فروتن] [قدیمی] bartan خودبین؛ متکبر: ◻︎ زن مسکین فروتن، مرد برتن / کمان سرکشی آهخته بر زن (فخرالدیناسعد: ۱۱۰).
-
برتن
لغتنامه دهخدا
برتن . [ ب َ ت َ ] (ص مرکب ) معجب . مستکبر. متکبر و مغرور. (ناظم الاطباء). سرکش مقابل فروتن . (آنندراج ). برترمنش . (یادداشت مؤلف ). برتر : زن مسکین فروتن مرد برتن کمان سرکشی آهخته بر زن . (ویس و رامین ).|| ملصق به تن . جامه ٔ بر تن . دثار و جامه ٔ ...
-
برتن
دیکشنری فارسی به عربی
فخور
-
واژههای مشابه
-
کاپ برتن
لغتنامه دهخدا
کاپ برتن . [ رِ ت ُ ] (اِخ ) کمون «لاند»، بخش «داکس ». سکنه 2954 تن . محل استحمام است .
-
کاپ برتن
لغتنامه دهخدا
کاپ برتن . [ رِ ت ُ ] (اِخ ) جزیره ای از کانادا. نزدیک بغاز «سن لوران ». شهر عمده ٔ آن سیدنی است استخراج زغال سنگ و آهن و تصفیه ٔ فلزات و صید ماهی ، شغل مهم اهالی آن است .
-
برتن کردن
دیکشنری فارسی به عربی
استاذ
-
جستوجو در متن
-
غرور
فرهنگ واژههای سره
ابرخویشی، باد، برتن
-
donned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پولدار، پوشیدن، برتن کردن
-
donning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تأمین مالی، پوشیدن، برتن کردن
-
prideful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افتخار، سرافراز، مغرور، پرمباهات، برتن
-
کبودجامه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] kabudjāme کبودپوش؛ کسی که جامۀ کبود برتن کند؛ ازرقپوش.
-
proud
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مغرور، سرافراز، متکبر، غره، عظیم، برتن، گرانسر
-
فخور
دیکشنری عربی به فارسی
گرانسر , برتن , مغرور , متکبر , مفتخر , سربلند