کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برتری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
dominance 3, domination
سلطه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، علوم سیاسی و روابط بینالملل] داشتن برتری بر دیگری یا دیگران؛ اعمال برتری بر دیگران یا دیگران
-
تفضیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tafzil برتری دادن؛ برتر داشتن؛ کسی یا چیزی بر دیگری برتری دادن.
-
outclassing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی نظیر، برتری داشتن بر، از حیی مرتبه و طبقه برتری داشتن
-
مزیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مزیّة، جمع: مزایا] maziy[y]at آنچه کسی یا چیزی به واسطۀ آن بر نوع خود برتری داشته باشد؛ افزونی؛ برتری.
-
اپرتات
واژهنامه آزاد
اُپِرتات؛ نگهبان برتری ، الهه برتری
-
ترجح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tarajjoh ۱. برتری و فزونی یافتن.۲. برتری جستن.
-
ترجیح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tarjih ۱. برتری دادن؛ مزیت دادن؛ فزونی دادن.۲. برتری.
-
outclasses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خارج از کلاس، برتری داشتن بر، از حیی مرتبه و طبقه برتری داشتن
-
امتیازات
فرهنگ واژههای سره
برتری ها
-
مزایا
فرهنگ واژههای سره
برتری ها
-
supremity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برتری
-
outbetter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برتری
-
overgratefulness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برتری بودن
-
overbrutalized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برتری گرفت
-
overhit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برتری