کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برباد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
برباد
/barbād/
معنی
خراب؛ ویران؛ نیستونابود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
برباد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] barbād خراب؛ ویران؛ نیستونابود.
-
برباد
لغتنامه دهخدا
برباد. [ ب َ ] (ص مرکب ) (از: بر + باد) نیست و نابود. (آنندراج ). خراب و منهدم و سرنگون و ویران شده . (ناظم الاطباء).- برباد آمدن ؛ بیهوده و بی فایده شدن : از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدارکاین تحمل که تو دیدی همه برباد آمد. حافظ.- برباد بودن ؛ م...
-
واژههای مشابه
-
برباد دادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. به باد فنادادن، پایمال کردن، تلف کردن، حیف و میل کردن، ضایع کردن، هدر رفتن ۲. خراب کردن، ویران کردن، منهدم کردن ≠ آباد ساختن، معمور کردن ۳. نابود کردن، نیست کردن، معدوم ساختن ≠ آفریدن، خلق کردن، هست کردن
-
برباد دادن
دیکشنری فارسی به عربی
بذر
-
جستوجو در متن
-
بذر
دیکشنری عربی به فارسی
برباد دادن , تلف کردن , ولخرجي , اسراف
-
squanders
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرخوردگی، برباد دادن، تلف کردن
-
squandering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رها کردن، برباد دادن، تلف کردن
-
squandered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رها شده، برباد دادن، تلف کردن
-
misspend
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از دست دادن، برباد دادن، تلف کردن، ناروا خرج کردن
-
squander
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از بین بردن، اسراف، ولخرجی، برباد دادن، تلف کردن
-
losable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوشحالی، از دست رفتنی، برباد رفتنی
-
پرشیدن
لغتنامه دهخدا
پرشیدن . [ پ َ دَ ] (مص ) برباد دادن . (برهان ). پریشیدن .
-
misspends
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از دست می رود، برباد دادن، تلف کردن، ناروا خرج کردن