کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برای هر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برای هر
دیکشنری فارسی به عربی
لکل
-
واژههای مشابه
-
برای اینکه، برای اینکه
واژگان مترادف و متضاد
۱. چون، زیرا ۲. به منظور
-
برای مثال
فرهنگ واژههای سره
برای نمونه
-
برأی العین
لغتنامه دهخدا
برأی العین . [ ب ِ رَءْ یُل ْ ع َ ] (ق مرکب ) (از: ب + رأی + ال + عین ) بچشم خود. بدیده ٔ خود. معاینه .
-
برای انکه
دیکشنری فارسی به عربی
ذلک
-
برای مثال
دیکشنری فارسی به عربی
يعني
-
مهیاکرد برای
دیکشنری فارسی به عربی
أَتَاحَ (لِ)
-
برای ما
دیکشنری فارسی به عربی
نا
-
برای همیشه
دیکشنری فارسی به عربی
الي ابد
-
برای اینکه
دیکشنری فارسی به عربی
ل , لان
-
برای هرشخص
دیکشنری فارسی به عربی
لکل واحد
-
برای چه
دیکشنری فارسی به عربی
لماذا
-
از برای
واژهنامه آزاد
(حرف اضافهی مرکّب) بهرِ، از بهرِ، برای. ای دل! غم عشق، از برای من و توست / سر بر خط او نه، که سزای من و توست // تو چاشنی درد ندانی، ور نه، / یکدم غم دوست خونبهای من و توست (منسوب به ابوسعید ابوالخیر) از برای صلاح مجنون را / بازخوان ای حکیم! افسون ...
-
small for gestational age, SGA
کوچک برای سن جنینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] ویژگی نوزادی که وزن آن کمتر از ده درصد وزن استاندارد سنش باشد