کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بران بودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بران بودن
دیکشنری فارسی به عربی
اذهب
-
واژههای مشابه
-
گوش بران
لغتنامه دهخدا
گوش بران . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دروفرامان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 10000 گزی جنوب خاوری کرمانشاه و 2500 گزی خاور سنگ سفید. کوهستانی و سردسیر و دارای 150 تن سکنه است . آب آن از زه آب رودخانه ٔ بالاگری ومحصول آن غلات و حبوب و لب...
-
شله بران
لغتنامه دهخدا
شله بران . [ ش َ ل ِ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهر. سکنه ٔ آن 606 تن . آب آن از چشمه . محصول عمده ٔ آنجا غلات و حبوب و سردرختی . صنایع دستی زنان فرش و گلیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
بله بران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) [مٲخوذ از عربی. فارسی] ‹بلهبُری› baleborān مراسمی که در آن خانوادههای عروس و داماد برای شرایط ازدواج با هم توافق کنند و جواب قبول از خانوادۀ عروس بگیرند.
-
بله بران
فرهنگ فارسی معین
(بَ ل ِ. بُ) (اِمر) (عا.) صحبت ها و قول و قرارهای قبل از عروسی بین خانواده - های عروس و داماد.
-
زبان بران
لغتنامه دهخدا
زبان بران . [ زَ ب ُ ](اِ مرکب ) جمع زبان بر و به همان معانی : زبان بران زمانه بگشتن اند مگوی که در زمانه منم همزبان خاقانی . خاقانی .رجوع به زبان بر شود. || (نف مرکب ) هجوگو و هجوکنان . (ناظم الاطباء). هجاگوی و یاوه طراز. (فرهنگ شعوری ج 2 ورق 48 ص 2...
-
رخت بران
لغتنامه دهخدا
رخت بران . [ رَ ب ُ ] (اِمرکب ) احتفالی برای بریدن جامه های عروسی . رسم اندازه گرفتن و قطع کردن جامه های عروس . (یادداشت مؤلف ). آیینی است که با تشریفات خاصی روز بریدن جامه های عروسی برای عروسان انجام دهند. رجوع به رخت دوزان شود.
-
قلعه بران
لغتنامه دهخدا
قلعه بران . [ ق َ ع َ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اندیکا بخش قلعه ٔ زراس شهرستان اهواز، واقع در 26هزارگزی شمال خاوری قلعه ٔ زراس . موقعجغرافیایی آن جلگه و معتدل است . سکنه ٔ آن 105 تن ، آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است .راه مالر...
-
بله بران
لغتنامه دهخدا
بله بران . [ ب َ ل ِ /ب َل ْ ل ِ ب ُ ] (اِ مرکب ) (از: بله محرف بلی ، که عروس در مقابل وکیل داماد گوید قبول را + بران ) در تداول عامه ، محل یا مجلسی که در آن از اولیای عروس قول و اجازه ای گیرند تزویج دختر را. احتفالی برای قول گرفتن و قول دادن کسان عر...
-
خرج بران
لغتنامه دهخدا
خرج بران . [ خ َ ب ُ ] (اِ مرکب ) مجلسی که کسان داماد بخانه ٔکسان عروس می آیند تا کابین و شیربها و دیگر خرجهای عروسی را معلوم و مقرر کنند. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
بران داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
اقنع
-
عروس بران
لهجه و گویش تهرانی
مراسم آوردن عروس
-
علی آباد شاه بران
لغتنامه دهخدا
علی آباد شاه بران . [ ع َ دِ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ابراهیم آباد بخش مرکزی شهرستان سیرجان واقع در 8 هزارگزی جنوب سعیدآباد و در سر راه شوسه ٔ بندرعباس به سیرجان . ناحیه ای است جلگه و سردسیر، و دارای 150 تن سکنه . آب آن از قنات تأمین میشود. مح...