کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برانکار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
برانکار
/berānkār/
معنی
تختی که بیماران یا مجروحان را روی آن میخوابانند و از جایی به جای دیگر میبرند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تخت حملمریض
دیکشنری
litter, stretcher
-
جستوجوی دقیق
-
برانکار
واژگان مترادف و متضاد
تخت حملمریض
-
برانکار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: brancard] berānkār تختی که بیماران یا مجروحان را روی آن میخوابانند و از جایی به جای دیگر میبرند.
-
برانکار
فرهنگ فارسی معین
(بِ) [ فر. ] ( اِ.) = برانکارد: تختی که بیماران و مجروحان را روی آن می خوابانند و حمل می کنند.
-
برانکار
دیکشنری فارسی به عربی
نقالة
-
واژههای مشابه
-
برانکار یا تخت مخصوص حمل مریض
دیکشنری فارسی به عربی
سرير
-
برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند
دیکشنری فارسی به عربی
فضلات
-
جستوجو در متن
-
برانکارد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: brancard] berānkārd = برانکار
-
نقالة
دیکشنری عربی به فارسی
تخت روان , برانکار , بسط يابنده
-
stretchers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حامیان، تخت روان، برانکار، بسط یابنده
-
stretcher
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روگرفت، تخت روان، برانکار، بسط یابنده
-
cots
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بچه ها، تختخواب سفری، رختخواب بچگانه، برانکار یا تخت مخصوص حمل مریض
-
cot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلبه، تختخواب سفری، رختخواب بچگانه، برانکار یا تخت مخصوص حمل مریض
-
فضلات
دیکشنری عربی به فارسی
تخت روان , کجاوه , محمل , برانکار يا چاچوبي که بيماران را با ان حمل ميکنند , اشغال , نوزاداني که جانوري در يک وهله ميزايد , زايمان , ريخته وپاشيده , زاييدن , اشغال پاشيدن