کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برانشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
برانشی
/berānši/
معنی
عضو اصلی تنفس ماهی که بهوسیلۀ آن اکسیژن موجود در آب را جذب میکند؛ آبشش.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آبشش
دیکشنری
gill
-
جستوجوی دقیق
-
برانشی
واژگان مترادف و متضاد
آبشش
-
برانشی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: branchie] (زیستشناسی) berānši عضو اصلی تنفس ماهی که بهوسیلۀ آن اکسیژن موجود در آب را جذب میکند؛ آبشش.
-
برانشی
فرهنگ فارسی معین
(بِ) [ فر. ] ( اِ.) آب شش .
-
جستوجو در متن
-
abranchiate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقسیم کردن، فاقد برانشی یا دستگاه تنفس
-
آب شش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) 'ābšoš عضو اصلی تنفس ماهیان که بهوسیلۀ آن اکسیژن موجود در آب را جذب میکنند؛ برانشی.
-
gill slit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکاف گوشتی، شکاف دستگاه تنفس ماهی، شکاف برانشی
-
قورباغه
لغتنامه دهخدا
قورباغه . [غ َ / غ ِ ] (ترکی ، اِ) غورباغه . قُرباغه . قُرباقه . قورباغا. قوربغا. قوربغه . جانوری است از رده ٔ ذوحیاتین های بی دم که اندام های خلفیش بقدر کافی طویلند و موجب جهش حیوان در حرکت میباشند و بعلاوه حیوان در آب بوسیله ٔ آنها بخوبی شنا میکند....
-
ماهی
لغتنامه دهخدا
ماهی . (اِ) ترجمه ٔ سمک و حوت . (آنندراج ).حیوانی که در آب زیست دارد و دارای ستون فقری می باشد و به تازی حوت نامند. (ناظم الاطباء). در اوستا، «مسیه » (ماهی ). پهلوی ، «ماهیک » . هندی باستان ، «مستیه » (ماهی ). کردی ، «ماسی » . بلوچی ، «ماهی » ، «ماهی...