کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
براندازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
براندازی
مترادف و متضاد
۱. کودتا
۲. برافکنی، حکومتستیزی
۳. سرنگونی
۴. سرنگونسازی
۵. نابودی
دیکشنری
abolition, extirpation, liquidation, overthrow, subversion
-
جستوجوی دقیق
-
براندازی
واژگان مترادف و متضاد
۱. کودتا ۲. برافکنی، حکومتستیزی ۳. سرنگونی ۴. سرنگونسازی ۵. نابودی
-
subversion
براندازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] اقدام برای سست کردن بنیان اقتدار یک حکومت با هدف واژگون کردن آن
-
براندازی
دیکشنری فارسی به عربی
ابادة
-
واژههای مشابه
-
خانه براندازی
لغتنامه دهخدا
خانه براندازی . [ ن َ / ن ِ ب َ اَ ] (حامص مرکب ) عمل خانه برانداز. خانه برانداختن . رجوع به خانه برانداختن شود.
-
براندازی رژیم
دیکشنری فارسی به عربی
إسقاط الحکم ، الإطاحة بالحکم
-
جستوجو در متن
-
broguing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
براندازی
-
کودتا
واژگان مترادف و متضاد
براندازی، شورش
-
إسقاط الحکم
دیکشنری عربی به فارسی
براندازي رژيم
-
subversive
برانداز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] عامل یا حامی براندازی
-
ابادة
دیکشنری عربی به فارسی
نابودي , براندازي , دفع افات
-
الإطاحة بالحکم
دیکشنری عربی به فارسی
براندازي رژيم , سرنگون کردن رژيم
-
extermination
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نابودی، براندازی، دفع افات، نا بودی
-
سرنگونی
واژگان مترادف و متضاد
۱. انتکاس، انقراض، قلع، نابودی، براندازی ۲. باژگونگی، واژگونی