کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
براق شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
براق شدن
معنی
(بُ. شُ دَ) (مص ل .) خشمگین شدن ، با خشم به کسی نگاه کردن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
ruffle
-
جستوجوی دقیق
-
براق شدن
فرهنگ فارسی معین
(بُ. شُ دَ) (مص ل .) خشمگین شدن ، با خشم به کسی نگاه کردن .
-
براق شدن
دیکشنری فارسی به عربی
الق
-
واژههای مشابه
-
گربه ٔ براق
لغتنامه دهخدا
گربه ٔ براق . [ گ ُ ب َ / ب ِ ی ِ ب ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی از گربه که مویهای بدنش به نسبت از گربه های دیگر بلندتر و براق باشد : حریف شاهسواری که میتواند شدکه هست شیر فلک گربه ٔ براق او را.(از آنندراج ).
-
semigloss
نیمبرّاق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] ویژگی سطحی که میزان برّاقیت آن در زاویۀ 60 درجه در گسترۀ 40 تا 55 قرار دارد
-
high semigloss
فرانیمبرّاق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] ویژگی سطحی که میزان برّاقیت آن در زاویۀ 60 درجه در گسترۀ 55 تا 70 قرار دارد
-
full gloss
تمامبرّاق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] ویژگی سطحی که در تمام زوایا صاف و آینهای دیده میشود
-
shiny colony
پَرگَنۀ براق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] پَرگَنهای با ظاهر براق و مرطوب متـ . پَرگَنۀ مرطوب wet colony
-
gloss 1
برّاق 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] ویژگی سطحی که میزان برّاقیت آن در زاویۀ 60 درجه در گسترۀ 70 تا 85 قرار دارد
-
glossy
برّاق 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] ویژگی سطحی که بازتابش آینهای آن بیش از بازتابش پراکندۀ سطح است
-
برّاق 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← براقشده
-
polishing 1
براقسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] 1. فرایندی که در آن سطح مواد غذایی را براق میکنند 2. براق کردن سطح دانههای برنج در آخرین مرحلۀ شالیکوبی
-
polished 1
براقشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ویژگی مادۀ غذایی یا دانههای برنج که تحت فرایند براقسازی قرار گرفته باشند متـ . برّاق 3
-
polish
براق کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] زدودن لایۀ سطحی از مواد غذایی یا دانههای برنج بهمنظور براقسازی
-
راق براق
لغتنامه دهخدا
راق براق . [ ب ِ ] (اِ مرکب ) هر دَرِ تمام گشوده . (لغت محلی شوشتر خطی متعلق به کتابخانه ٔ مؤلف ). || کنایه از ازاله ٔ بکارت دوشیزگان . (لغت محلی شوشتر).