کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برافروزانیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برافروزانیدن
لغتنامه دهخدا
برافروزانیدن . [ ب َ اَ دَ ] (مص مرکب ) افزایش دادن . بالا بردن . برافروختن : پلپل تب را برافروزاند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). این معجون و غیر این از هرچه مزاج را بگرداند و حرارت را برافروزاند از پس استفراغ باید داد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). از بهر آنکه ط...
-
جستوجو در متن
-
برافروزاندن
لغتنامه دهخدا
برافروزاندن . [ ب َ اَ دَ ] (مص مرکب ) برافروختن . برافروزانیدن . رجوع به برافروزانیدن شود.
-
تضریم
لغتنامه دهخدا
تضریم . [ت َ ] (ع مص ) نیک برافروختن آتش . (تاج المصادر بیهقی ). آتش برافروختن . (زوزنی ). برفروزانیدن آتش را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شعله ور ساختن و برافروزانیدن آتش را. (از اقرب الموارد). افروختن . (آنندراج ).