کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برافروخته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
برافروخته
مترادف و متضاد
۱. مشتعل، شعلهور، روشن
۲. خشمآلود، خشمگین، غضبناک، متغیر
دیکشنری
ablaze, aflame
-
جستوجوی دقیق
-
برافروخته
واژگان مترادف و متضاد
۱. مشتعل، شعلهور، روشن ۲. خشمآلود، خشمگین، غضبناک، متغیر
-
برافروخته
لغتنامه دهخدا
برافروخته . [ ب َ اَ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) روشن شده . || مشتعل شده . || آتش گرفته . (ناظم الاطباء). || خشمگین شده . || رایج . بارونق : رونده بدانگه بود کار من برافروخته تیزبازار من . فردوسی .شعرا را بتو بازار برافروخته بودرفتی و با تو بیکبار برفت ...
-
برافروخته
دیکشنری فارسی به عربی
مشتعل
-
برافروخته
واژهنامه آزاد
ملتهب، شعله ور شده
-
واژههای مشابه
-
برافروخته شدن
لغتنامه دهخدا
برافروخته شدن . [ ب َ اَ ت َ / ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مشتعل شدن . آتش گرفتن . || روشن شدن . || خشمگین شدن . || سرخ شدن و گلگون گشتن از شرم یا خشم یا شادی . || رایج شدن . رجوع به برافروخته و برافروختن شود.
-
جستوجو در متن
-
ملتهب
فرهنگ واژههای سره
برافروخته
-
موقد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] movaqqad برافروخته.
-
superimposes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برافروخته می شود، روی چیزی قرار گرفتن، اضافه شدن بر
-
آلون
واژهنامه آزاد
برافروخته، عصبانی، تند، خشمگین.
-
متلهب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] motalahheb برافروخته؛ زبانهکشیده؛ شعلهور.
-
مشتعل
دیکشنری عربی به فارسی
سوزان , فروزان , درخشان , مشتعل , برافروخته
-
مشتعل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mošta'el برافروخته؛ شعلهور؛ زبانهکش.
-
افروخته
فرهنگ نامها
(تلفظ: afruxte) روشن شده ، درخشان شده ؛ (به مجاز) برافروخته ، سرخ .